در اکثر مواقع (و نه همیشه) موقع صحبت با افرادی که قصد ادامه تحصیل در خارج را دارند، دیدم و میبینم که روی شهرت و رتبه دانشگاه تاکید فراوانی دارند. هرچند که خیلی خوب هست که دانشگاهی که قصد ادامه تحصیل در آن را دارید از آوازه خوبی برخوردار باشد، و این موضوع نه تنها اماره ای قوی برای کیفیت بالای آن دانشگاه می توانید باشد، بلکه به لحاظ شخصی نیز حس خوبی به شما خواهد داد. اما واقعیت مهم تری که وجود دارد این است که معیارهای مهم تر دیگری وجود دارند که در واقع آنها را باید در بالای لیست معیارها برای انتخاب دانشگاه مناسب برای ادامه تحصیل در خارج قرار داد.
چند نکته قبل از شروع بحث اصلی:
پاسخ من به سوال اول مثبت هست. بله این ها هم اهمیت دارند. اما پاسخم به سوال دوم منفی هست. خیر اصلا در اولویت نیستند.
بسیاری از این قبیل سوالات از آنجایی ایجاد می شوند که ما به مقوله ادامه تحصیل صرفا به دید یک دوره کوتاه آکادمیک نگاه میکنیم. اما در واقع باید بدانیم که ادامه تحصیل در مقطع بالاتر خصوصا در خارج از کشور، یک زندگی نو هست. یک دوره کاملا متفاوت از زندگی و با ویژگی های منحصر به فرد خود. به نوعی حتی شاید بتوان گفت یک دگرگونی در روند زندگی ست. بزارید با چند مثلا موضوع را کمی روشن تر کنم:
حالا شاید این سوال پیش بیاد که با اینکه من یک جایی بالاتر گفتم که جوابم به سوال «آیا آن معیارهایی که در اولویت نبودند، اهمیت دارند؟» مثبت است، اما چرا هیچ جا ازش استفاده نکردم؟ پاسخ این هست که در مورد من این اتفاق رخ نداد. چرا که همانطور که قبلا گفتم، بعد از بررسی های اولیه انتخاب های من مشخص شد و پرونده بسته شد. اما مثلا اگر اینطور پیش می رفت که در نهایت بین چندین دانشگاه از کشورهای مختلف میموندم و بلحاظ شرایط دیگر، وضعیت یکسانی می داشتم، اونوقت سراغ این موضوع میرفتم که حالا مثلا کدام دانشگاه یا کشور یا گرایش یا مقطع را از بین موارد انتخاب کنم که هم با کلاس تر باشه و هم دهن پر کن تر باشه و ... (خداروشکر کار به اینجا نکشید. امیدوارم کار شما هم به جایی نرسه که بخواهید تصمیم به این مهمی رو بر اساس کلاس و حرف دیگران و دهن پر کردن بگیرید)
یکشنبه، ۲۶ نوامبر، ساعت ۰۲:۱۲ بامداد! ۵ روز مانده به امتحانات پایان ترم وبین مطالعه، برای رفع خستگی و قبل از خواب، با توجه به اینکه این روزها هم بحث پذیرش داغ هست، موبایل را برداشتم و تصمیم گرفتم این مطلب را بنویسم. شاید ساختار منسجمی نداشته باشه، شاید مثال ها خیلی قوی نباشه، شاید همه حرف ها زده نشده (که خوب میتونید دیدگاه بفرستید و بحث را ادامه بدیم)، اما سعی کردم در حد امکان تجربیات شخصیم رو به اشتراک بگذارم. امیدوارم مفید واقع شه. مطالب دیگر مرتبط با موضوع سلسله نوشته زندگی حقوقی در آمریکا را بزودی و پس از امتحانات پایان ترم خواهم نوشت. تا آن زمان چنانچه نکته یا سوالی هست که نیاز به اطلاعات بیشتر دارید در بخش دیدگاه های مطالب منتشر شده فعلی درج کنید که مد نظر داشته باشم.
اگر سوالی دارید و یا اگر شما هم تجربه ای در این زمینه دارید، در بخش دیدگاه ها مطرح کنید. همچنین دعوت میکنم از بخش گالری در همین نوشته، نگاهی به برخی دانشکده های حقوق بندازید. (تصویر اول هم دانشگاهی ست که شخصا مشغول تحصیل در آن هستم. صادقانه بگم، اکثرا داخل این دانشگاه ها از ظاهرشون هم بهتره. حداقل در مورد دانشگاهی که خودم در آن هستم اینطور هست)
موفق باشید
چند نکته قبل از شروع بحث اصلی:
- این نوشته کاملا حاصل تجربه شخصی ست. انتخاب های مهم در زندگی نیز موضوعی کاملا شخصی هستند. هر چند تجربیات دیگران می تواند مفید باشد اما چنین مسائلی باید مورد به مورد بررسی شود. لذا در عین حال که شما را دعوت به مطالعه این نوشته می کنم، صمیمانه درخواست دارم از تجربیات دیگران نیز بهره برده و در نهایت مورد خودتان را بررسی شخصی کنید تا بهترین انتخاب را داشته باشید.
- پیشنهاد می کنم پیگیر مطالب این سلسله نوشته باشید: سلسله نوشته ها: زندگی حقوقی در آمریکا (ادامه تحصیل، آزمون وکالت، و ...) | شبکه اجتماعی حقوقدانان
- در هر وبلاگ نوشته امکان ارزیابی نوشته و ارسال دیدگاه برای بحث و اشتراک داشته ها وجود دارد. از این امکانات بهره کامل ببرید.
- برای کدوم کشورها اپلای کنم؟ (آمریکا و انگلیس و فرانسه و یکی دوتای دیگه. کلا همینا هستن حقوق شون خیلی سر زبان هاست! حالا این به کنار. بعد از تموم شدن درس حداقل یکی بپرسه کجا خوندی میگم آمریکایی فرانسه ای جایی. یکم ضایع ست مثلا بگم ...! «نام کشورهای گروه دوم رو نمیبرم که احیانا به برخی افراد بر نخوره»)
- کدوم دانشگاه اپلای کنم؟ (هاروارد و استفورد و یل و ... که بالای لیسته پنسیلوانیا و ... هم بعدشون میزنم. از اونور هم آکسفورد و اونورم سوربن و ... یه چند تا هم از رتبه های پایینی میزنم و تمام)
- چه مقطعی بزنم؟ چه گرایشی؟ (من که ارشدم رو دارم از ایران. گرایش خوبی هم دارم. برم دوباره اونور ارشد بخونم ضایع نیست؟ جی دی که دیگه خیلی ضایع تره همه میگن خیر سرت رفتی پیشرفت کنی، یه قدمم برگشتی عقب که! حالا گیریم مقطع معلوم شد، چه گرایشی بخونم؟ باید یه چیز دهن پر کن باشه حداقل فردا روز روم بشه حرف بزنم در موردش!)
پاسخ من به سوال اول مثبت هست. بله این ها هم اهمیت دارند. اما پاسخم به سوال دوم منفی هست. خیر اصلا در اولویت نیستند.
بسیاری از این قبیل سوالات از آنجایی ایجاد می شوند که ما به مقوله ادامه تحصیل صرفا به دید یک دوره کوتاه آکادمیک نگاه میکنیم. اما در واقع باید بدانیم که ادامه تحصیل در مقطع بالاتر خصوصا در خارج از کشور، یک زندگی نو هست. یک دوره کاملا متفاوت از زندگی و با ویژگی های منحصر به فرد خود. به نوعی حتی شاید بتوان گفت یک دگرگونی در روند زندگی ست. بزارید با چند مثلا موضوع را کمی روشن تر کنم:
- درسته که بوگاتی و لامبورگینی (شاید!) خیلی بهتر از پراید باشند. اما آیا وقتی کلا ۳۰ میلیون تومان برای خرید ماشین کنار گذاشتید، اصلا منطقی هست که موقع بررسی انتخاب های موجود برای خرید، به بوگاتی و لامبورگینی هم فکر کنید؟
- بر فرض که بودجه شما دقیقا به اندازه خرید یک بوگاتی باشد، اما تا این لحظه ماشینی که داشته اید اولا اتومات نبوده و ثانیا رانندگی تان خیلی دقیق و با احتیاط نیست و چون سالها به این شکل رانندگی کرده اید، دیگر به عادت تبدیل شده. حالا آیا منطقی هست بوگاتی بخرید؟ به این فکر کردید که اگر بهردلیل خط و خشی روی این ماشین تان بیوفتد باید اندازه کل پول آن پراید برای رفع یک سانت خش روی بوگاتی تان خرج کنید؟ خرج ماشین فقط قیمت خرید آن نیست. نگهداری ماشین هم خود به قدر کافی خرج خواهد شد.
- فرض کنید می خواهید ماشینی بخرید که صرفا برای خریدهای خانه یا کارهای ساده روزمره از آن برای رفت و آمد استفاده کنید. یا اصلا فرض کنید مسافر کش یا باربر هستید. اصلا خرید بوگاتی برای رفع این نیاز تان موضوعیت دارد؟
- و در نهایت فرض کنید ۶ ۷ سال راننده بوده اید (از نظر خودتان خیلی هم راننده خوبی هستید) و ماشین تان هم پراید بوده و قدرت خرید ماشین دیگری هم ندارید. حالا شنیدید که مسابقات فرمول ۱ بزودی برگزار خواهد شد و ثبت نام آغاز شده و هرکسی می تواند ثبت نام کند اما ماشین و سایر لوازم هم برعهده خود اشخاص هست. شما هم ثبت نام می کنید. اما اصلا کار منطقی ای هست؟ گیریم که کل ۷ سال را جفت پا روی گاز با پراید رانندگی کردید و هیچ تصادفی هم نکردید. این یعنی شما در حد فرمول ۱ هستید؟ اصلا با چی میخواهید برید مسابقه؟ با پراید وسط پیست فرمول ۱؟
- اگر برای هزینه کردن حدود ۱۰۰ تا ۲۰۰ میلیون تومان برای یک سال یا یکمی بیشتر را ندارید، قید کشور و دانشگاه های مطرح که سر زبان ها هم هستند را بزنید.
- حتی اگر به لحاظ مالی مشکلی ندارید، اما عادت کردید که شب امتحانی درس بخوانید یا از دیگران کپی کنید یا دیر کلاس برید یا کلاس رو بپیچونید یا تکلیف ها را انجام ندید و ... قید کشوری مثل آمریکا و انگلستان خصوصا در دانشگاه های متوسط به بالای شان را بزنید (نمیگم در همه موارد مشکل قانونی ای مثل آنرکود یا ... برای تان پیش خواهد آمد. نه. در اکثر مواقع راه در رو هست. اما اولا نباید به راه در رو فکر کرد و ثانیا به معنای واقعی اذیت خواهید شد یا بهتره بگم عذاب خواهید کشید)
- اگر قصدتان از ادامه تحصیل در خارج، یادگیری و تخصص روی یک موضوعی ست، بهتره دانشگاهی که در آن موضوع خوب هست و اساتید خوبی داره را انتخاب کنید. لزوما آکسفورد و استنفورد و سوربن در همه چیز عالی نیستند. شاید موضوعی که شما پیگیرش هستید در یک دانشگاه متوسط در اتریش بسیار قوی و در سطحی دنیا مطرح باشد.
- اینکه شما دانشجوی خوبی در دوره لیسانس و یا ارشد تان در ایران بودید «نامی از دانشگاه ها نمیبرم که به برخی افراد برنخورده و برداشت اشتباه از قصد و حرفم نشه»، و اینکه فرم اپلیکیشن دانشگاه های مطرح دنیا به روی همه باز هست، نه به این معناست که شما در حد دانشگاه هایی مثل یل و آکسفورد و ... هستید و نه به این معناست که اصل واجد شرایط چنین دانشگاه هایی هستید. (قطعا همه با تلاش می توانند به هرسطحی که می خواهند برسند) اما اگر زبان بسیار قوی، رزومه بسیار خوب، تجربه کافی، فعالیت های علمی و پژوهشی در سطح قابل قبول، سابقه درخشان و انگیزه قوی ندارید، خیلی بعید هست که اصلا در دانشگاه های تراز اول پذیرش بگیرید. برفرض گرفتن هم تازه بازی شروع میشه. ادامه این بازی واقعا سخت هست و بعیده بتونید ادامه بدید (مگر اینکه باز مثل بالا، عذاب بکشید)
- اول به این موضوع فکر کردم اصلا برای چه هدفی میخوام برم خارج. که با توجه به این موضوع بتونم کشور رو انتخاب کنم.
- بعد نگاهی به هزینه های زندگی کردم تا ببینم از بین کشورهای انتخاب شده، کدوم ها قابل حذف هستند.
- بعد نگاهی به ویژگی ها و رزومه م کردم تا با این موضوع بدونم کدوم دانشگاه ها رو اصلا اپلای نکنم.
- بعد به موضوعی که علاقه داشتم و شرایطی که داشتم نگاه کردم که بدونم کدوم دانشگاه ها برام مناسب تر هست و احتمال قبولیم بیشتره
- بعد از لیست تهیه شده به بررسی هزینه های دانشگاه پرداختم تا اونهایی که اصلا در اون لحظه امکانش نبود رو حذف کنم.
- نهایتا یک لیست از دانشگاه ها آماده شد. لیست کوتاه. اما بررسی شده و مرتب شده. ۱۰۰ دانشگاه مورد بررسی قرار گرفت و در نهایت ۱۰ مورد کنار گذاشته شد (اول میخواستم ۱۰ دانشگاه رو اپلای کنم. اما بعد از این بررسی ها، و استفاده از تجارت دیگران، ۲ دانشگاه رو انتخاب کردم. یکی در آمریکا و دیگری در چین. در نهایت هم از هردو هم پذیرش گرفتم و هم اسکالرشیپ) (برای این موضوع بررسی های زیادی کردم و از کمک دیگران هم استفاده کردم. کمی توضیحات تکمیلی در این نوشته دادم: یادداشت - پله پله تا ادامه تحصيل در آمريکا)
- شرایط جغرافیایی و آب و هوایی شهر محل تحصیل
- شرایط فرهنگی شهر محل تحصیل
- وضعیت قانونی و سطح کیفی زندگی (مواردی چون هزینه ها، میزان جرائم، نوع جرائم، ویژگی افراد بلحاظ باوری و اعتقادی و ...)
حالا شاید این سوال پیش بیاد که با اینکه من یک جایی بالاتر گفتم که جوابم به سوال «آیا آن معیارهایی که در اولویت نبودند، اهمیت دارند؟» مثبت است، اما چرا هیچ جا ازش استفاده نکردم؟ پاسخ این هست که در مورد من این اتفاق رخ نداد. چرا که همانطور که قبلا گفتم، بعد از بررسی های اولیه انتخاب های من مشخص شد و پرونده بسته شد. اما مثلا اگر اینطور پیش می رفت که در نهایت بین چندین دانشگاه از کشورهای مختلف میموندم و بلحاظ شرایط دیگر، وضعیت یکسانی می داشتم، اونوقت سراغ این موضوع میرفتم که حالا مثلا کدام دانشگاه یا کشور یا گرایش یا مقطع را از بین موارد انتخاب کنم که هم با کلاس تر باشه و هم دهن پر کن تر باشه و ... (خداروشکر کار به اینجا نکشید. امیدوارم کار شما هم به جایی نرسه که بخواهید تصمیم به این مهمی رو بر اساس کلاس و حرف دیگران و دهن پر کردن بگیرید)
یکشنبه، ۲۶ نوامبر، ساعت ۰۲:۱۲ بامداد! ۵ روز مانده به امتحانات پایان ترم وبین مطالعه، برای رفع خستگی و قبل از خواب، با توجه به اینکه این روزها هم بحث پذیرش داغ هست، موبایل را برداشتم و تصمیم گرفتم این مطلب را بنویسم. شاید ساختار منسجمی نداشته باشه، شاید مثال ها خیلی قوی نباشه، شاید همه حرف ها زده نشده (که خوب میتونید دیدگاه بفرستید و بحث را ادامه بدیم)، اما سعی کردم در حد امکان تجربیات شخصیم رو به اشتراک بگذارم. امیدوارم مفید واقع شه. مطالب دیگر مرتبط با موضوع سلسله نوشته زندگی حقوقی در آمریکا را بزودی و پس از امتحانات پایان ترم خواهم نوشت. تا آن زمان چنانچه نکته یا سوالی هست که نیاز به اطلاعات بیشتر دارید در بخش دیدگاه های مطالب منتشر شده فعلی درج کنید که مد نظر داشته باشم.
اگر سوالی دارید و یا اگر شما هم تجربه ای در این زمینه دارید، در بخش دیدگاه ها مطرح کنید. همچنین دعوت میکنم از بخش گالری در همین نوشته، نگاهی به برخی دانشکده های حقوق بندازید. (تصویر اول هم دانشگاهی ست که شخصا مشغول تحصیل در آن هستم. صادقانه بگم، اکثرا داخل این دانشگاه ها از ظاهرشون هم بهتره. حداقل در مورد دانشگاهی که خودم در آن هستم اینطور هست)
موفق باشید