زندگی دانشجویی ویژگی های خاص خودش را دارد. کمبود وقت خالی برای اختصاص دادن به کار، وجود هزینه های مختلف، نبود تمرکز کافی برای کار در همان اندک زمان خالی موجود تنها برخی از ویژگی های دوره دانشجویی در مقاطع بالاست. حال اگر دانشجوی تمام وقت باشید، این موارد جدی تر نیز خواهد شد. حالت بشدت سخت تر آن زمانی ست که شما در کشور دیگری، خصوصا در کشوری مثل آمریکا دانشجوی تمام وقت باشید!
یکی از موضوعات خیلی پیش پا افتاده که در اکثر مواقع توسط افراد ولخرج گوشزد می شود این هست که می گویند: آدم اصلا نمیدونه چجوری پول تموم میشه. میری یه چیز بخری میگی چند میگن ۲ دلار میگی چه مفت. بعد که وقت حساب کتاب های مالی میشه میبینی ۸ هزار تومان دود شد!
این موضوع خیلی جدی هست. ما عادت کردیم به خرید ریالی و یا تومانی. وقتی به فروشگاه می رویم تقریبا قیمت ها دست مان هست و اگر چیزی گران بفروش برسد تقریبا متوجه می شویم و به فروشگاهی می رویم که با قیمت پایین تر محصول را عرضه می کند. اما در آمریکا به دلار خرج می کنیم. هنوز خیلی قیمت اجناس دست مان نیست. و موقع خرج، چون عددها خیلی کوچ هستند حس میکنیم داریم همان تومان را هزینه می کنیم. لذا وقتی یک خوراک ساده به قیمت ۲ دلار عرضه می شود، خیلی طبیعی ذهن این مورد را ارزان و منطقی می بیند. هم عدد کوچک هست. هم عادت به تومان دارد. لذا با خیال راحت خریدها را انجام می دهید و بعد از پرداخت ۱۵۰ دلار به منزل می روید (در این حالت ذهن حس می کند چیزی حدود ۱۵۰ هزار تومان هزینه کرده. لذا خیلی ناراحت نمی شود!) این مشکل با چند ماه زندگی تقریبا حل می شود. اما چه بهتر که از روز اول دقت کنید و پیگیر قیمت ها شوید تا فرق بین قیمت منطقی و گران را بدانید و بتوانید در هزینه های تان صرفه جویی کنید.
عادت کرده ایم که وقتی خریدی می کنیم و پول خورد سکه ای دریافت می کنیم، یا می دهیم به بچه ها، یا می اندازیم صدقه یا به فروشنده می گوییم «بقیه ش هم شکلاتی آدامسی چیزی بده»!
سنت ریال نیست! وقتی باقی مانده پول تان را سکه های ریز می دهند، فریب نخورید. چندتا از همین سکه ریز ها می شود یک دلار و یک دلار می شود چندین هزار تومان! یه قلک کوچک داشته باشید و سکه های تان را در آن بریزید. بعد از یک ماه می بینید که چند ده دلار سکه جمع شده، و این یعنی چند ده یا چند صد هزار تومان!
مثل همان پول خوردها، گاهی عادت داریم که اسکناس ها را جیب پشتی بزاریم، یا مچاله کنیم، یا در حالتی قرار دهیم که امکان پاره شده و یا گم شدن داشته باشد. در حالت گم شدن خیلی ناراحت نمی شویم چون ۵۰۰ تومان یا ۱۰۰۰ تومان از دست دادیم. در حالت پاره یا کهنه شدن هم یا صدقه می ندازیم! یا باز هم به بچه ها می دهیم!! (یا خیلی زرنگ باشیم قالب میکنیم به یه بنده خدایی! البته اگر اسم این را زرنگی بزاریم!)
در آمریکا شما اسکناس های چند دلاری خواهید داشت. هر برگ از آنها را اگر باد ببرد، یا پاره شود، چند ده هزار تومان ضرر کرده اید. اگر در جیب تان قرار می دهید در جیبی بگذارید که امن باشد. اگر هم عادت به کیف پول دارید که بسیار هم عالی. و اصلا چه بهتر که خیلی اسکناس حمل نکنید. تقریبا همه جا در آمریکا امکان پرداخت با کارت هست و اتفاقا بعضی جاها اسکناس اصلا قبول نمی کنند و فقط کارت می کشند (یاد جوکی افتادم که طرف روی در منزل نوشته بود: در خراب است، لطفا زنگ بزنید!)
اکثر فروشگاه های معتبر، پرایس مچ دارند. به اینصورت که مثلا وقتی کتابی را از کتافروشی می خواهید بخرید، درخواست پرایس مچ با آمازون می کنید. در این حالت بررسی می کنند و اگر در آمازون آن کتاب با قیمت ارزان تری به فروش برسد، با آن قیمت ارزان با شما حساب می کنند.
این اتفاق زیاد می افتد و اگر حواس تان به این تفاوت قیمت ها و همچنین فروشگاه هایی که پرایس مچ دارند باشد، در هر خرید چند ده دلار صرفه جویی می کنید. (در مورد آمازون هم یک موضوع دیگر هست. گاهی برای دریافت محصولی عجله دارید و می خواهید ۱ روزه به دست تان برسد. پست ۱ روزه حتی اگر پرایم باشید هزینه خواهد داشت. اما اگر درخواست به تحویل به نزدیک ترین شعبه آمازون را بدهید در این حالت به رایگان تحویل آنجا می دهند و براحتی می توانید پیاده بروید و تحویل بگیرید. این شعبات آمازون در اکثر مناطق اصلی هست)
قبل از هرچیز به بودجه تان نگاه کنید و بعد ببینید با توجه به آن، واقعا هدف تان اگر گرفتن خانه چیست. اینکه خانه ای استخر داشته باشد، اینکه باشگاه داشته باشد، اینکه کلابهاز بزرگ و پر از امکانات و وسايل تفریحی داشته باشد، اینکه زمین تنیس و والیبال و بسکتبال و ... داشته باشد، اینکه اتاق تنینگ و ... داشته باشد واقعا آنقدر اهمیت ندارد که بخواهید بخاطرش چند صد دلار بیشتر در ماه هزینه کنید (اگر مشکلی ندارید، نوش جان تان. اصلا قصر بگیرید. هرچه امکانات بیشتر، بهتر. اما اگر نیاز به صرفه جویی دارید، این مسائل واقعا اهمیت ندارند)
البته خبر خوشی که در این مورد وجود دارد این هست که تقریبا همه این موارد به رایگان قابل دسترسی ست. در شهرهای خوب و اطراف دانشگاه های مطرح، اصولا مجتمع های ورزشی و استخر ها و ... با دانشگاه قرارداد دارند و خدمات رایگان یا خیلی ارزان به دانشجویان می دهند. مثلا در همین شهری که من هستم، چند استخر خوب رایگان، یک باشگاه بسیار بزرگ و با تمام امکانات بطور رایگان، کتابخانه های پر امکانات رایگان برای دانشجویان هست. هرروز هم مجتمع های مختلف، افراد مختلف جشن و دورهمی دارند و در اکثر مواقع همه دعوتند. (حالا بعدها خواهید دید که همه اینها را هم داشته باشید وقت ندارید!)
فاصله نیم تا ۳ یا ۴ مایلی بین خانه تا دانشگاه چیزی نیست که بخواهید بخاطرش هزینه زیادتری بدهید. اکثر خانه ها کارت اتوبوس رایگان به شما خواهند داد و شما به تعداد دفعات نامحدود می توانید در روز رفت و آمد کنید. و همه اتوبوس ها هم ایستگاه نزدیک دانشکده ها دارند. لذا نگران این موضوع نخواهید بود (حتی اگر روی خانه به شما کارت اتوبوس ندهند، با کمتر از ۳۰۰ دلار می توانید کارت یک ساله بگیرید). در عوض، مواردی هستند که خوب هست در گرفتن خانه مد نظر داشته باشید. اینترنت پرسرعت رایگان باشد، آب و برق و ... مجزا حساب نشوند. تا حدودی فرنیش باشد (حساس نباشید که هرچیزی به بهترین شکل باشد. همین که نرمال رو به بالا باشد کافیست. بهتر از این هست که خودتان این وسائل را بخرید و آخر سال درگیر فروش شان شوید!)
اگر خریدی خیلی ضروری نیست و می توانید چند روز به عقب بیاندازید، این کار را بکنید و پیگیر تخفیف ها و فروش های ویژه باشید. چه در خرید های حضوری و چه آنلاین، به بهانه های مختلف تخفیف ارائه شده و فروش ویژه انجام می شود. پیگیر این موارد باشید و خریدهای تان را در این روزها و این فروشگاه ها انجام بدهید. گاهی تخفیف ها خیلی زیاد و قابل توجه هستند و در اکثر مواقع، تخفیف به معنای ارائه اجناس با کیفیت پایین نیست. دقیقا همان اجناس همیشگی هستند که با قیمت کمتر ارائه می شوند. (مثلا در بلک فرایدی اخیر، یک محصول ۱۶۰۰ دلاری که مدنظر داشتم با قیمت ۱۱۰۰ عرضه شد. ۵۰۰ دلار تخفیف، یعنی بیش از دو میلیون تومان! کاری به این ندارم که حالا اصلا این محصول چرا ۱۶۰۰ دلار بوده که ۵۰۰ دلار تخفیف خورده اما خوب ۴ ماه پیگیر این محصول بودم تا ببینم در روز بلک فرایدی چقدر تخفیف میخوره و دیدم. در این چند ماه قیمت محصول بالا و پایین شد. اما در حد ۱۰ تا ۳۰ دلار. نه ۵۰۰ دلار. بعد از بلک فرایدی هم برگشت به وضع سابق. این یعنی قیمت آن محصول همان است. پس فروشگاه های معتبر، مثل برخی فروشگاه های دیگر! نیستند که شب تخفیف قیمت را ۴۰٪ گران کنند و ۳۵٪ تخفیف بزنند!) پس پیگیر این تخفیف ها و فروش های ویژه باشید.
و اما نکته پایانی که فعلا خیلی مطمئن نیستم، و نیاز به زمان بیشتری برای حصول اطمینان دارم این هست: تغذیه ایرانی داشته باشید. یعنی خودتان را به فست فود ها و غذاهای رستورانی نبندید. اینکه هفته ای یکبار یا دو هفته یکبار بروید و غذای کشورهای مختلف را بخورید و تجربه کنید خوب هست اما اینکه همیشه با مک دونالد و پیتزاهات و کی اف سی و ... سر کنید، هم سلامتی تان را از دست خواهید داد و هم هزینه تان زیاد خواهد شد. انواع غذاهای برنجی ایرانی، انواع کوکو، انواع نوشیدنی ها و دم نوش های ایرانی، و در کل فرهنگ غذایی ایرانی ارزان و مفید تر تمام خواهد شد (ناگفته نماند منظورم هم این نیست که همه وعده ها را با غذاهای ناب ایرانی سر کنید. اینکه هر وعده دیزی و قرمه سبزی و ... بخورید هزینه تان چند برابر خواهد شد!)
اینها نکات ریز و درشتی بود که طی چند ماه زندگی دانشجویی در آمریکا بدست آوردم. امیدوارم مفید واقع شود. اگر شما هم نکاتی را می دانید که در این نوشته به آن اشاره نشده در بخش دیدگاه ها به اشتراک بگذارید تا همه از آنها بهره مند شویم.
موفق باشید...
یکی از موضوعات خیلی پیش پا افتاده که در اکثر مواقع توسط افراد ولخرج گوشزد می شود این هست که می گویند: آدم اصلا نمیدونه چجوری پول تموم میشه. میری یه چیز بخری میگی چند میگن ۲ دلار میگی چه مفت. بعد که وقت حساب کتاب های مالی میشه میبینی ۸ هزار تومان دود شد!
این موضوع خیلی جدی هست. ما عادت کردیم به خرید ریالی و یا تومانی. وقتی به فروشگاه می رویم تقریبا قیمت ها دست مان هست و اگر چیزی گران بفروش برسد تقریبا متوجه می شویم و به فروشگاهی می رویم که با قیمت پایین تر محصول را عرضه می کند. اما در آمریکا به دلار خرج می کنیم. هنوز خیلی قیمت اجناس دست مان نیست. و موقع خرج، چون عددها خیلی کوچ هستند حس میکنیم داریم همان تومان را هزینه می کنیم. لذا وقتی یک خوراک ساده به قیمت ۲ دلار عرضه می شود، خیلی طبیعی ذهن این مورد را ارزان و منطقی می بیند. هم عدد کوچک هست. هم عادت به تومان دارد. لذا با خیال راحت خریدها را انجام می دهید و بعد از پرداخت ۱۵۰ دلار به منزل می روید (در این حالت ذهن حس می کند چیزی حدود ۱۵۰ هزار تومان هزینه کرده. لذا خیلی ناراحت نمی شود!) این مشکل با چند ماه زندگی تقریبا حل می شود. اما چه بهتر که از روز اول دقت کنید و پیگیر قیمت ها شوید تا فرق بین قیمت منطقی و گران را بدانید و بتوانید در هزینه های تان صرفه جویی کنید.
عادت کرده ایم که وقتی خریدی می کنیم و پول خورد سکه ای دریافت می کنیم، یا می دهیم به بچه ها، یا می اندازیم صدقه یا به فروشنده می گوییم «بقیه ش هم شکلاتی آدامسی چیزی بده»!
سنت ریال نیست! وقتی باقی مانده پول تان را سکه های ریز می دهند، فریب نخورید. چندتا از همین سکه ریز ها می شود یک دلار و یک دلار می شود چندین هزار تومان! یه قلک کوچک داشته باشید و سکه های تان را در آن بریزید. بعد از یک ماه می بینید که چند ده دلار سکه جمع شده، و این یعنی چند ده یا چند صد هزار تومان!
مثل همان پول خوردها، گاهی عادت داریم که اسکناس ها را جیب پشتی بزاریم، یا مچاله کنیم، یا در حالتی قرار دهیم که امکان پاره شده و یا گم شدن داشته باشد. در حالت گم شدن خیلی ناراحت نمی شویم چون ۵۰۰ تومان یا ۱۰۰۰ تومان از دست دادیم. در حالت پاره یا کهنه شدن هم یا صدقه می ندازیم! یا باز هم به بچه ها می دهیم!! (یا خیلی زرنگ باشیم قالب میکنیم به یه بنده خدایی! البته اگر اسم این را زرنگی بزاریم!)
در آمریکا شما اسکناس های چند دلاری خواهید داشت. هر برگ از آنها را اگر باد ببرد، یا پاره شود، چند ده هزار تومان ضرر کرده اید. اگر در جیب تان قرار می دهید در جیبی بگذارید که امن باشد. اگر هم عادت به کیف پول دارید که بسیار هم عالی. و اصلا چه بهتر که خیلی اسکناس حمل نکنید. تقریبا همه جا در آمریکا امکان پرداخت با کارت هست و اتفاقا بعضی جاها اسکناس اصلا قبول نمی کنند و فقط کارت می کشند (یاد جوکی افتادم که طرف روی در منزل نوشته بود: در خراب است، لطفا زنگ بزنید!)
اکثر فروشگاه های معتبر، پرایس مچ دارند. به اینصورت که مثلا وقتی کتابی را از کتافروشی می خواهید بخرید، درخواست پرایس مچ با آمازون می کنید. در این حالت بررسی می کنند و اگر در آمازون آن کتاب با قیمت ارزان تری به فروش برسد، با آن قیمت ارزان با شما حساب می کنند.
این اتفاق زیاد می افتد و اگر حواس تان به این تفاوت قیمت ها و همچنین فروشگاه هایی که پرایس مچ دارند باشد، در هر خرید چند ده دلار صرفه جویی می کنید. (در مورد آمازون هم یک موضوع دیگر هست. گاهی برای دریافت محصولی عجله دارید و می خواهید ۱ روزه به دست تان برسد. پست ۱ روزه حتی اگر پرایم باشید هزینه خواهد داشت. اما اگر درخواست به تحویل به نزدیک ترین شعبه آمازون را بدهید در این حالت به رایگان تحویل آنجا می دهند و براحتی می توانید پیاده بروید و تحویل بگیرید. این شعبات آمازون در اکثر مناطق اصلی هست)
قبل از هرچیز به بودجه تان نگاه کنید و بعد ببینید با توجه به آن، واقعا هدف تان اگر گرفتن خانه چیست. اینکه خانه ای استخر داشته باشد، اینکه باشگاه داشته باشد، اینکه کلابهاز بزرگ و پر از امکانات و وسايل تفریحی داشته باشد، اینکه زمین تنیس و والیبال و بسکتبال و ... داشته باشد، اینکه اتاق تنینگ و ... داشته باشد واقعا آنقدر اهمیت ندارد که بخواهید بخاطرش چند صد دلار بیشتر در ماه هزینه کنید (اگر مشکلی ندارید، نوش جان تان. اصلا قصر بگیرید. هرچه امکانات بیشتر، بهتر. اما اگر نیاز به صرفه جویی دارید، این مسائل واقعا اهمیت ندارند)
البته خبر خوشی که در این مورد وجود دارد این هست که تقریبا همه این موارد به رایگان قابل دسترسی ست. در شهرهای خوب و اطراف دانشگاه های مطرح، اصولا مجتمع های ورزشی و استخر ها و ... با دانشگاه قرارداد دارند و خدمات رایگان یا خیلی ارزان به دانشجویان می دهند. مثلا در همین شهری که من هستم، چند استخر خوب رایگان، یک باشگاه بسیار بزرگ و با تمام امکانات بطور رایگان، کتابخانه های پر امکانات رایگان برای دانشجویان هست. هرروز هم مجتمع های مختلف، افراد مختلف جشن و دورهمی دارند و در اکثر مواقع همه دعوتند. (حالا بعدها خواهید دید که همه اینها را هم داشته باشید وقت ندارید!)
فاصله نیم تا ۳ یا ۴ مایلی بین خانه تا دانشگاه چیزی نیست که بخواهید بخاطرش هزینه زیادتری بدهید. اکثر خانه ها کارت اتوبوس رایگان به شما خواهند داد و شما به تعداد دفعات نامحدود می توانید در روز رفت و آمد کنید. و همه اتوبوس ها هم ایستگاه نزدیک دانشکده ها دارند. لذا نگران این موضوع نخواهید بود (حتی اگر روی خانه به شما کارت اتوبوس ندهند، با کمتر از ۳۰۰ دلار می توانید کارت یک ساله بگیرید). در عوض، مواردی هستند که خوب هست در گرفتن خانه مد نظر داشته باشید. اینترنت پرسرعت رایگان باشد، آب و برق و ... مجزا حساب نشوند. تا حدودی فرنیش باشد (حساس نباشید که هرچیزی به بهترین شکل باشد. همین که نرمال رو به بالا باشد کافیست. بهتر از این هست که خودتان این وسائل را بخرید و آخر سال درگیر فروش شان شوید!)
اگر خریدی خیلی ضروری نیست و می توانید چند روز به عقب بیاندازید، این کار را بکنید و پیگیر تخفیف ها و فروش های ویژه باشید. چه در خرید های حضوری و چه آنلاین، به بهانه های مختلف تخفیف ارائه شده و فروش ویژه انجام می شود. پیگیر این موارد باشید و خریدهای تان را در این روزها و این فروشگاه ها انجام بدهید. گاهی تخفیف ها خیلی زیاد و قابل توجه هستند و در اکثر مواقع، تخفیف به معنای ارائه اجناس با کیفیت پایین نیست. دقیقا همان اجناس همیشگی هستند که با قیمت کمتر ارائه می شوند. (مثلا در بلک فرایدی اخیر، یک محصول ۱۶۰۰ دلاری که مدنظر داشتم با قیمت ۱۱۰۰ عرضه شد. ۵۰۰ دلار تخفیف، یعنی بیش از دو میلیون تومان! کاری به این ندارم که حالا اصلا این محصول چرا ۱۶۰۰ دلار بوده که ۵۰۰ دلار تخفیف خورده اما خوب ۴ ماه پیگیر این محصول بودم تا ببینم در روز بلک فرایدی چقدر تخفیف میخوره و دیدم. در این چند ماه قیمت محصول بالا و پایین شد. اما در حد ۱۰ تا ۳۰ دلار. نه ۵۰۰ دلار. بعد از بلک فرایدی هم برگشت به وضع سابق. این یعنی قیمت آن محصول همان است. پس فروشگاه های معتبر، مثل برخی فروشگاه های دیگر! نیستند که شب تخفیف قیمت را ۴۰٪ گران کنند و ۳۵٪ تخفیف بزنند!) پس پیگیر این تخفیف ها و فروش های ویژه باشید.
و اما نکته پایانی که فعلا خیلی مطمئن نیستم، و نیاز به زمان بیشتری برای حصول اطمینان دارم این هست: تغذیه ایرانی داشته باشید. یعنی خودتان را به فست فود ها و غذاهای رستورانی نبندید. اینکه هفته ای یکبار یا دو هفته یکبار بروید و غذای کشورهای مختلف را بخورید و تجربه کنید خوب هست اما اینکه همیشه با مک دونالد و پیتزاهات و کی اف سی و ... سر کنید، هم سلامتی تان را از دست خواهید داد و هم هزینه تان زیاد خواهد شد. انواع غذاهای برنجی ایرانی، انواع کوکو، انواع نوشیدنی ها و دم نوش های ایرانی، و در کل فرهنگ غذایی ایرانی ارزان و مفید تر تمام خواهد شد (ناگفته نماند منظورم هم این نیست که همه وعده ها را با غذاهای ناب ایرانی سر کنید. اینکه هر وعده دیزی و قرمه سبزی و ... بخورید هزینه تان چند برابر خواهد شد!)
اینها نکات ریز و درشتی بود که طی چند ماه زندگی دانشجویی در آمریکا بدست آوردم. امیدوارم مفید واقع شود. اگر شما هم نکاتی را می دانید که در این نوشته به آن اشاره نشده در بخش دیدگاه ها به اشتراک بگذارید تا همه از آنها بهره مند شویم.
موفق باشید...