بنام خدا
دبیرکل سازمان ملل مساله اعدام درکشورمان را مورد انتقاد قرارداده وآنرا نقض حقوق بشردانسته است. ازطرف دیگر مسوولین قوه قضائیه این امررا به قصاص مرتبط کرده وبنوعی صورت مساله را تغییر داده اند.اما نه دبیر کل به مساله قصاص اشاره کرده ونه قوه قضائیه به انواع دیگر اعدامها که آمار آنها بیشترین است.
بنده بدون توجه به نقد دبیرکل درصحت یا سقم آن عرض میکنم که تعداد اعدامها درمورد قصاص بسیار کم است وغالبا اولیاء دم با گرفتن دیه رضایت میدهند ضمن اینکه قصاص حق الناس است ونباید این حقی که خداوند برای انسان قرار داده است ازبین برد . اما اعدامهای ایران بیشتر در جرائمی است که با حدود یا تعزیرات مرتبط است مثلا در رابطه با مواد مخدر یا سرقتها ومفاسداخلاقی وازجمله جرائم سیاسی واقدام امنیتی است که اینها معمولا محصول شرایط بد اقتصادی وسیاسی کشور است ونباید همه مسوولیت جرم را بردوش مجرم قرار داد دولتها خود نیز مقصرند وبا قطع حیات مجرمین مشکلی حل نمیشود. بهترین دلیل برای این امر بی تاثیر بودن اعدامها درطول ۳۵ سال انقلاب اسلامی است . ازطرف دیگر اعدامهای تعزیری حق حاکم است وحدود نیز حق الله اگر مصالح جامعه مطرح باشد میتوان آنهارا تغییر داد وبا امر دیگری جایگزین نمود مثلا کار درزندان تا پایان عمر ویا زندان ابد. قطع عمر دیگران امری ساده است ودرچند لحظه صورت می پذیرد اما ساختن یک انسان دشوار است وهدف دین همین مورد اخیر است .
بیائیم بجای رد نقد دیگران مقررات خودرا بازسازی کنیم وبا مصالح روز تطبیق دهیم امروز نقدی ساده مطرح است اما ممکن است روزی به قطعنامه برسد آنگاه در چاهی افتاده ایم که باید درمانش را از سیاستمداران طلب کنیم همانگونه که در مورد هسته ای شد.
دبیرکل سازمان ملل مساله اعدام درکشورمان را مورد انتقاد قرارداده وآنرا نقض حقوق بشردانسته است. ازطرف دیگر مسوولین قوه قضائیه این امررا به قصاص مرتبط کرده وبنوعی صورت مساله را تغییر داده اند.اما نه دبیر کل به مساله قصاص اشاره کرده ونه قوه قضائیه به انواع دیگر اعدامها که آمار آنها بیشترین است.
بنده بدون توجه به نقد دبیرکل درصحت یا سقم آن عرض میکنم که تعداد اعدامها درمورد قصاص بسیار کم است وغالبا اولیاء دم با گرفتن دیه رضایت میدهند ضمن اینکه قصاص حق الناس است ونباید این حقی که خداوند برای انسان قرار داده است ازبین برد . اما اعدامهای ایران بیشتر در جرائمی است که با حدود یا تعزیرات مرتبط است مثلا در رابطه با مواد مخدر یا سرقتها ومفاسداخلاقی وازجمله جرائم سیاسی واقدام امنیتی است که اینها معمولا محصول شرایط بد اقتصادی وسیاسی کشور است ونباید همه مسوولیت جرم را بردوش مجرم قرار داد دولتها خود نیز مقصرند وبا قطع حیات مجرمین مشکلی حل نمیشود. بهترین دلیل برای این امر بی تاثیر بودن اعدامها درطول ۳۵ سال انقلاب اسلامی است . ازطرف دیگر اعدامهای تعزیری حق حاکم است وحدود نیز حق الله اگر مصالح جامعه مطرح باشد میتوان آنهارا تغییر داد وبا امر دیگری جایگزین نمود مثلا کار درزندان تا پایان عمر ویا زندان ابد. قطع عمر دیگران امری ساده است ودرچند لحظه صورت می پذیرد اما ساختن یک انسان دشوار است وهدف دین همین مورد اخیر است .
بیائیم بجای رد نقد دیگران مقررات خودرا بازسازی کنیم وبا مصالح روز تطبیق دهیم امروز نقدی ساده مطرح است اما ممکن است روزی به قطعنامه برسد آنگاه در چاهی افتاده ایم که باید درمانش را از سیاستمداران طلب کنیم همانگونه که در مورد هسته ای شد.