سلام
به نظرمیرسد درموردنمایندگی بایدقایل به تفکیک شویم:وفکرنمیکنم بتوان بطورمطلق حکم به "اصل"دادمثلادرنمایندگی قرادادی (وکالت) اصل برآزادی وکیل باخوداست یامحدودبه رعایت مصلحت موکل؟شماماده1072رابعنوان استثناءآورده ایدیعنی فقطدروکالت درنکاح ،وکالت مطلق پذیرفته نیست ومفهوم مخالفش طبق نظر شما دربقیه عقود پذیرفته است؟!!یا اینکه بایداین ماده روبه عنوان قاعده بگیریم؟واصل برمنع باشد؟
2-درمورد نمایندگی قانونی هم همینطوردرآیا بایداصل برمنع باشد یا جواز؟مثلا مدیرسهامی درماده129لایحه ازمعامله باشرکت منع شده اندیا درمورد ولی قهری که حکم به جوازشده آیابدون محدویت یا باید مصلحت محجور رعایت بشه؟زمانی که ازاصل استفاده میکنیم یعنی شامل تمام مواردمیشود ولی این مواردروچطور تفسیر میکنید آیا اینها استثناست؟یا اینکه اصل برمنع معامله باخوداست مگرتصزیح شده باشد؟