بر اصل یاد شده كه گفتیم بسیارى از فقیهان, به آن استدلال كرده اند, از چند زاویه مى شود اشكال وارد كرد:
1. همان گونه كه گفتیم, اصل یاد شده, برخاسته از روایاتى بود كه حكومت امویان و عباسیان را نامشروع مى دانستند و بر ناشایستگى قاضیان آنان و مشروع نبودن كار آنان دلالت مى كردند.
پس اصل مورد بحث, یك قاعده مسلم و روشن عقلى نیست, بلكه مفاد همان روایات است. روشنى و دربرگیرى آن, دایر مدار روشنى و دربرگیرندگى همان روایات است. اگر كسى بگوید این روایات, به زمان حضور...
1. همان گونه كه گفتیم, اصل یاد شده, برخاسته از روایاتى بود كه حكومت امویان و عباسیان را نامشروع مى دانستند و بر ناشایستگى قاضیان آنان و مشروع نبودن كار آنان دلالت مى كردند.
پس اصل مورد بحث, یك قاعده مسلم و روشن عقلى نیست, بلكه مفاد همان روایات است. روشنى و دربرگیرى آن, دایر مدار روشنى و دربرگیرندگى همان روایات است. اگر كسى بگوید این روایات, به زمان حضور...
You do not have permission to view the full content of this article.
وارد شده یا نام نویسی شوید