ه وکیل و نه جامعه وکالت،بلکه وکالت در نفس و نقش ذاتی خود سخن برای گفتن فراوان دارد.اما نمی داند بگوید یا نگوید.چگونه بگوید و به که بگوید تا سر را ندهد بر باد!وکالت تاکنون وسیله ای برای گفتن نداشته و ندارد تا صدای خویش را به گوش همگان برساند.لاجرم خاموش مانده و همچنان خاموش و بی دفاع است و کسی وکالت و حقیقت آن را نمی شناسد.

بزرگان،نه به دستور علم و عقل که به دلیل تجربه های تلخ،می گویند سلامت و عافیت در خاموشی و...
You do not have permission to view the full content of this article. وارد شده یا نام نویسی شوید