نقل است در ایام ماضی، روزی موكلی در گردابی گِرفتار و بخود بگُفتی، ای كاش وكیلی مییافتمی و رفع گرفتاری. چندی بجُستی تا وكیل حاذقی بیافتی و به نزد وی برفتی.
وكیل بِفرمود ای فلان، حق الوكاله چند در كیسه داری تا بدادی و رفع بلا آید به میان. بگفتا ای وكیل من سخت محتاجم و هر چه بگوئی بدیده مِنت قبول داشته، و سخت برآشفتی و گریه و مویه چندان نِمودی تا دل وكیل به رحم آمدی.
وكیل گفته مُرشد فراموش نمودی كه بسا گرفتاران به گل مانده، بعد از رفع بلا، حق الوكاله، به لگد مزد...
You do not have permission to view the full content of this article. وارد شده یا نام نویسی شوید