r.mafakher
دادپرور ساده
پدری در زمان طفولیت به واسطه ی لعان فرزند خویش را نفی می کند ، فرزند بعد از اینکه از حالت طفولیت خارج و به سن بلوغ رسید دادخواستی مبنی بر اثبات نسب تقدیم محکمه کرده و دلیل اثبات را نظریه پزشکی قانون مبنی بر ازمایش دی ان ای قرار می دهد و در نهایت محکمه حکم بر وجود رابطه ی نسبی می دهد......
با توجه به موازین شرعی و قانونی و انچه بدان پرداختیم از یک سو لعان رابطه ی ابوت را از بین می برد و اگر پدر از لعان نادم گردد و اقرار به نسب نماید رابطه ای ناقص(حداقل از جهت توارث)بین پدر و فرزند برقرار می گردد و از سویی دیگر قانون گذار مدنی ، اثبات نسب را ملاک توارث دانسته است
به فرض اینکه پدر اقرار به نسب نکند و بعد از فوت پسر صرفا از طریق طرح دعوای حقوق اثبات نسب ، وجود قرابت نسبی مشروع را اثبات نماید حال ایا باز هم لعان از موانع ازث است؟؟؟؟
اگر از موانع ارث باشد پس کدام اخلاق می پذیرد که به این فرزند ارث نرسد؟؟؟؟؟
چرا باید خطای پدر را داخل در رابطه ی توارث دانسته و مانعی برای ارث بری فرزند دانست؟؟؟؟؟
اگر پاسخ مثبت باشد پس نص قانون مدنی را چه باید کرد و ایضا با استناد به ماده ی 3 قانون ایین دادرسی مدنی و رجوع به منابع شرعی می بینیم همگی حاکی از ممنوعیت فرزند لعان شده دارد اعم از اینکه واقعاً نسبی وجود داشته یا نداشته باشند...
با توجه به موازین شرعی و قانونی و انچه بدان پرداختیم از یک سو لعان رابطه ی ابوت را از بین می برد و اگر پدر از لعان نادم گردد و اقرار به نسب نماید رابطه ای ناقص(حداقل از جهت توارث)بین پدر و فرزند برقرار می گردد و از سویی دیگر قانون گذار مدنی ، اثبات نسب را ملاک توارث دانسته است
به فرض اینکه پدر اقرار به نسب نکند و بعد از فوت پسر صرفا از طریق طرح دعوای حقوق اثبات نسب ، وجود قرابت نسبی مشروع را اثبات نماید حال ایا باز هم لعان از موانع ازث است؟؟؟؟
اگر از موانع ارث باشد پس کدام اخلاق می پذیرد که به این فرزند ارث نرسد؟؟؟؟؟
چرا باید خطای پدر را داخل در رابطه ی توارث دانسته و مانعی برای ارث بری فرزند دانست؟؟؟؟؟
اگر پاسخ مثبت باشد پس نص قانون مدنی را چه باید کرد و ایضا با استناد به ماده ی 3 قانون ایین دادرسی مدنی و رجوع به منابع شرعی می بینیم همگی حاکی از ممنوعیت فرزند لعان شده دارد اعم از اینکه واقعاً نسبی وجود داشته یا نداشته باشند...