آخرین ارسال‌ها

خوش آمدید

اگر شناسه کاربری دارید، خواهشمندیم وارد شوید، اما اگر تاکنون شناسه ای نساخته اید، برایگان به خانواده +۲۰ هزار نفری دادپرور بپیوندید.

معماهای حقوقي

طرح و گفتگو پیرامون مسائل و معماهای حقوقی

بررسی کوتاه

دسته بندی
سایر گروه های حقوقی
زبان
شمار هموندان
15
شمار رویدادها
0
شمار گفتمان ها
0
شمار بازدیدها
6 هزار
شمار جُنگ ها
0
شرلوک هلمز در خیابون ها قدم میزد. صبح هنگامی که دید مردم زیادی جمع شدن. انها دور بدن یک زن مرده حلقه زده بودن.
او بدن را بازرسی کرد و یک کیف پول یافت. اسمش آنا بود و او با همسرش تماس گرفت. شوهرش گوشیو برداشت و شرلوک گفت همسرت مرده.
شوهرش گفت امکان نداره
شرلوک گفت لطفا بیاین اینجا و مرگشو تایید کنین
شوهرش گفت باشه و تلفنو قطع کرد
بعد از 10 دقیقه شوهر اومد و جسد رو دید و شروع به گریه کردن کرد
شرلوک به افسر پلیس نگاه کرد و گفت شوهرش رو بازداشت کنین. او قاتل است
چرا؟
نمایش همه پیام
شنبه صبح ساعت ۹:۰۰ در اتاق بازپرس کوبیده میشه و پرونده قتلی که در روز قبل اتفاق افتاده روی میز بن قرار میگیره.

خلاصه گزارش که از حادثه دیروز تهیه شده:
ساعت ۱۵:۰۰ جسد بی جان آقای رضائی در اتاق مطالعه وی یافت شده و پزشک قانونی معتقد است قتل بین ساعت ۱۳:۰۰ تا ۱۴:۰۰ رخ داده است.
افراد حاضر در خانه :
۱- همسر آقای رضایی
۲ – باغبان
۳ – خدمتکار
۴- نظافتچی

بازپرس دستور احضار هر چهار مظنون رو صادر میکنه و به ترتیب از هر کدوم بازجویی میکنه.

همسر آقای رضایی: دو شب پیش با هم بحث کردیم . اون شب تا صبح نخوابیدم. به همین خاطر دیروز ظهر خیلی احساس خستگی میکردم.ساعت ۱۳:۰۰ رفتم توی تخت و خوابیدم.

باغبان: من دیروز ظهر مشغول آبیاری باغچه و سبزی چیدن بودم

خدمتکار: دیروز هم مثل همیشه روز آرومی داشتیم.کسی وارد منزل نشد.فقط یه بار پستچی زنگ منزل رو به صدا درآورد که خود من رفتم نامه رو تحویل گرفتم.

نظافتچی: دیروز نوبت نظافت آشپزخانه و حمام بود. من هم مشغول نظافت بودم.

بازپرس به اظهارات متهمین نگاهی می اندازد و بلافاصله دستور بازداشت یکی از آنها را می دهد.
به نظر شما قاتل که بوده و چرا ؟
نمایش همه پیام
شخصی درون زندانی حبس شده است .
اتاقی که این شخص در آن نگاهداری میشود دو در دارد که یکی به سمت چوبه دار راه دارد ولی دیگری به بیرون زندان راه دارد و منجر به آزادی زندانی میشود.
هر یک از این درها یک نگهبان دارد که یکی از آنها همیشه راست می گوید و دیگری همیشه دروغ و هر دو از اینکه کدام در به کجا راه دارد آگاهند.
زندانی ما حق دارد تنها یک سؤال از یکی از نگهبانها بپرسد و سپس یکی از درها را انتخاب کند.
در ضمن نگهبانها فقط با بلی یا خیر پاسخ میدهند. حال فکر کنید او چطور می تواند با تنها یک سؤال دری که به سوی آزادی باز میشود را پیدا کند؟

زندانی به سراغ یکی از نگبانها میرود و میپرسد: « اگر من از نگهبان دیگر بپرسم که این در به سمت آزاد شدن باز میشود یا نه ، او چه خواهد گفت ؟ » .
اگر آن در ، در ِ آزادی باشد ، دوحالت پیش میاید:
  1. یا نگهبان راستگو بوده ، که او با توجه به دروغگو بودن نگهبان دیگر (که پاسخ خواهد داد : خیر ) جواب میدهد: خیر !
  2. اگر نگهبان دروغگو باشد ، جواب نگهبان دیگر ( بلی ) را برعکس خواهد کرد و او هم خواهد گفت : خیر !
پس جواب خیر به معنای اینست که این در به سمت بیرون زندان راه دارد و به همین ترتیب جواب بلی یعنی این در به چوبه دار ختم میشود !
نمایش همه پیام
اسجدی
اسجدی
پس از عرض سلام . اعتراف میکنم که پاسخ را نمی دانم ، ولی گمانم به این است که قاعدتا جواب بایستی در نحوه سوال زندانی باشد . او بایستی دوپهلو سوال خودش را مطرح کند . مثل اینکه بپرسد : آیا این درخروج منتهی به مرگ من است ؟ امیدوارم که پاسخ در همین قضیه تست هوش باشد و مفهومی حقوقی در پنهان خود نداشته باشد . حال می روم برای دیدن پاسخ......
حامد عظیمی
حامد عظیمی
تقريبا راه حل در دو پهلو پرسيدن هست. اما نه سوالي که شما مطرح کرديد.
اين نوع پرسش ها که در اين معما هم مطرح شده، خيلي مواقع کارساز هست. خصوصا در حرفه حقوقي. گاهي با سوال پيچ و سردرگم کردن شاهد يا خوانده و ... براحتي ميتوان صحت يا کذب ادعاي طرف را روشن کرد.
حقوق (خصوصا حرفه وکالت) علاوه بر يک علم، يک فن هست. تسلط روي مسائل روان شناسي و متودهاي روانشناختي، (علاوه بر زندگي روزمره) در حرفه وکالت بسيار مفيد خواهد بود.
اکثر کارآموزان وکالت، مطالعه حقوقي مي کنند، اما کمتر وکيلي سراغ تسلط بر فنون وکالت ميرود. شايد همين باعث شکست برخي در برابر ديگري ست. اکثرا سعي ميکنند با تجربه به فنون برسند. غافل از اينکه گاهي يادگيري فنون بطريق بهره گيري از تجارب ديگران ما را يک قدم جلوتر مي اندازد.
hasti.tahmasebi
hasti.tahmasebi
وای. عجب سوالی. بهتر است بگویم نمیدانم. می تواند یک سوالی که جوابش را میداند به سوال اصلی اضافه کند. مثلا اگر کتش قهوه ایی است، بپرسد آیا من با کت مشکی از این در به آزادی می رسم؟ اینگونه هم راستگو یا دروغگو بودن نگهبان را کشف می کند و هم راه آزادی را...
  • سپاس
واکنش‌ها: 1 نفر
:emoji_interrobang: مردی در دادگاه محکوم می شود قاضی به او می گوید اگر جمله ای بگویی که صحیح باشد برای تو ۴ سال حبس حکم می کنم. ولی اگر این جمله اشتباه باشد باید ۶ سال را در حبس بمانی. مرد محکوم جمله ای می گوید که قاضی مجبور می شود او را آزاد کند! آن جمله چیست؟

آن مرد گفت: «تو به من حکم شش سال حبس می دهی» اگر این جمله را صحیح فرض کنیم قاضی باید به او شش سال حبس بدهد در حالیکه گفته برای جمله صحیح چهار سال حبس می دهد و اگر به او چهار سال حبس بدهد جمله مرد اشتباه بوده و باید به او شش سال حبس بدهد بنابراین در هر دو مورد تناقض پیش می آید و قاضی مجبور می شود او را آزاد کند!
نمایش همه پیام
اسجدی
اسجدی
با سلام . محکوم به قاضی میگوید : پس اگر من جمله صحیحی بگویم تو مرا 4 سال حبس و اگر اشتباه بگویم 6 سال حبس محکوم می کنی .
  • سپاس
واکنش‌ها: 1 نفر
حامد عظیمی
حامد عظیمی
پاسخ کوتاه تر بود. اما تقريبا پاسخ شما هم درست بود. اگر شرط را از جمله شما حذف کنيم. (اما اگر بدون نگاه کردن به پاسخ، پاسخ داديد، خيلي خوب هست)
hasti.tahmasebi
hasti.tahmasebi
می گوید: تو مرا آزاد می کنی.
  • سپاس
واکنش‌ها: 1 نفر
بالا