3) ﻏﺎﻳﺐ ﻣﻔﻘﻮداﻻﺛﺮ و ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺷﺎﺑﺮ: ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺷﺎﺑﺮ ﺑﺮ ﺣﻘﻮق ﻣﺪﻧﻲ و ﻣﺴﺄﻟﻪ ﻏﺎﻳﺐ ﻣﻔﻘﻮداﻻﺛﺮ ﻳﺎ ﺑﻬﺘﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﺷﻮد ، ﺑﻪ ﻧﺘﺎﻳﺠﻲ ﻛﻪ ازدواج ﻣﺠﺪد زن ﺑﻴﻮه در زﻣﻴﻨﺔ ﺑﻄﻼن ﻓﻮت ﺷﻮﻫﺮ اول ﺑﻪ وﺟﻮد ﻣﻲ آورد ﻣﺮﺑﻮط ﻣﻲ ﺷﻮد: ﻓﻮت ﻣﺮده اي اﻋﻼم ﺷﺪه ﻛﻪ ﻧﻤﺮده اﺳﺖ. ﻣﻮت ﻓﺮﺿﻲ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺷﺎﺑﺮ در ﺟﻨﮓ دﻳﻠﻮاﻋﻼم ﺷﺪه ﺑﻮد ، ﺑﻴﻮة او ﺑﺎ ﻛﻨﺖ ﻓﺮو ازدواج ﻣﻲ ﻛﻨﺪ و از او ﺻﺎﺣﺐ دو ﻓﺮزﻧﺪ ﻣﻲ ﺷﻮد. در ﺑﺎزﮔﺸﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ، ﺳﺮﻫﻨﮓ در دﻓﺘﺮوﻛﻴﻞ دادﮔﺴﺘﺮي دروﻳﻞ ، وﻛﻴﻞ دادﮔﺴﺘﺮي در دادﮔﺎﻫﻬﺎي ﺷﻬﺮﺳﺘﺎن ﺷﻌﺒﻪ ﺳﻦ ، ﺣﻀﻮر ﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ. ﺳﺮﺑﺎز ﭘﻴﺮ و ﭼﺮوﻛﻴﺪه و ﻻﻏﺮ ﺑﻮد،پیشانی او که عمدا زیر کلاه گیس پنهان شده بود به او حالی اسرار آمیز داده بود به نظرﻣﻲ آﻣﺪ ﻛﻪ ﭼﺸﻤﺎﻧﺶ را ﻛﻪ ﻟﻜﻪ اي ﺷﻔﺎف ﭘﻮﺷﺎﻧﺪه اﺳﺖ ، ﮔﻮﻳﻲ ﻛﻪ ﺟﻨﺲ آن از ﺻﺪف ﻛﺜﻴﻔﻲ اﺳﺖ ﻛﻪ در روﺷﻨﺎﻳﻲ ﻛﻢ ﺳﻮي ﺷﻤﻊﻫﺎ درﺧﺸﺶ آﺑﻲ رﻧﮓ داﺷﺖ.چهره ی او، رﻧﮓ ﭘﺮﻳﺪه ، ﻛﺒﻮد ، ﻣﺜﻞ ﭼﻬﺮه ﻣﺮد ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﻲ رﺳﻴﺪ. ﻛﺮاوات اﺑﺮﻳﺸﻤﻲ ﺳﻴﺎﻫﻲ را ﺑﻪ ﮔﺮدن آوﻳﺨﺘﻪ ﺑﻮد.. ﺷﺎﺑﺮ از وﻛﻴﻞ درﺧﻮاﺳﺖ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ،ﺑﻪ دﻟﻴﻞ آن ﻛﻪ وﻛﺎﻟﺖ زن او را ﺑﻪ ﻋﻬﺪه دارد ، از ﻣﻨﺎﻓﻊ او ﻧﻴﺰ دﻓﺎع ﻛﻨﺪ. وﻛﻴﻞ ﺑﻪ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﭘﻴﺸﻨﻬﺎد ﺻﻠﺢ و ﺳﺎزش ﻣﻲ دﻫﺪ. ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺟﻮاب ﻣﻲ دﻫﺪ و ﺑﺎ ﻋﺼﺒﺎﻧﻴﺖ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ : "ﺳﺎزش ﺑﻜﻨﻢ ؟ آیا ﻣﻦ ﻣﺮده ام ﻳﺎ زﻧﺪه ؟" وﻛﻴﻞ در وﻳﻞ ﺧﻄﺮات ﺣﺴﺎب ﻧﺸﺪه دادرﺳﻲ را ﺑﻪ او ﮔﻮﺷﺰد ﻣﻲ ﻛﻨﺪ: ﺑﻬﺘﺮﻳﻦ ﺣﺎﻟﺖ را ﻓﺮض ﻛﻨﻢ. فرض ﻛﻨﻢ دادﮔﺎه ﺳﺮﻳﻌﺎً راي ﺑﺪﻫﺪ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﺳﺮﻫﻨﮓ ﺷﺎﺑﺮ ﻫﺴﺘﻴﺪ. آﻳﺎ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻴﺪ ﺣﺪس ﺑﺰﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﻣﺴﺄﻟﻪ دو ﺷﻮﻫﺮ داﺷﺘﻦ ُﻛﻨﺘﺲ ﻓﺮو را دادﮔﺎه ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺣﻞ ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد و ﭼﻪ ﺣﻜﻤﻲ ﺻﺎدر ﺧﻮاﻫﺪ ﻛﺮد ؟ در ﻣﻮﺿﻮع ﻣﻮرد ﺑﺤﺚ ﻣﺎ ، ﻗﻀﺎت ﺑﺮاي ﺗﻄﺒﻴﻖ ﻣﻮﺿﻮع ﺑﺎ ﻗﺎﻧﻮن ﺑﻪ ﻛﺘﺎب ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺮاﺟﻌﻪ ﻧﺨﻮاﻫﻨﺪ ﻛﺮد،زیرا قانون مورد اﻧﻄﺒﺎق در ﻛﺘﺎب ﻗﺎﻧﻮن ﻧﻴﺴﺖ ؛ ﻗﻀﺎت ﺑﻪ ﻗﻮاﻧﻴﻦ ﺑﺎﻻﺗﺮ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻪ ﻗﻮاﻧﻴﻦ وﺟﺪاﻧﻲ رﺟﻮع ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﻛﺮد، ﻫﻤﭽﻨﺎن ﻛﻪ ﻫﻴﺎت ﻣﻨﺼﻔﻪ در ﻣﺴﺎﺋﻞ ﺣﺴﺎﺳﻲ ﻛﻪ ﻣﻮﻟﻮد ﺑﻮاﻟﻬﻮﺳﻲ ﻫﺎي اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ و در ﻣﺤﺎﻛﻤﺎت ﺑﺰرگ ﺟﻨﺎﻳﻲ ﭘﻴﺶ ﻣﻲ آﻳﺪ ﻋﻤﻞ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ. ﺑﺴﻴﺎر ﺧﻮب ، ﺷﻤﺎ و زﻧﺘﺎن در زﻧﺪﮔﻲ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﺧﻮدﺗﺎن ﺻﺎﺣﺐ ﻓﺮزﻧﺪي ﻧﺸﺪﻳﺪ اﻣﺎ ُﻛﻨﺖ ﻓﺮو از ازدواج ﺑﺎ زﻧﺘﺎن ﺻﺎﺣﺐ دو ﻓﺮزﻧﺪ ﺷﺪه اﺳﺖ؛ ﻗﻀﺎت ﺑﻪ ﺑﺮرﺳﻲ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻣﻴﺎن ﺷﻤﺎ و زﻧﺘﺎن و رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻣﻴﺎن زﻧﺘﺎن و ُﻛﻨﺖ ﻓﺮو ﺧﻮاﻫﻨﺪ ﭘﺮداﺧﺖ ؛ وﻗﺘﻲ اﺣﺮازکردند سوءنیتی درﻣﻴﺎن ﻧﺒﻮده، ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ ازدواﺟﻲ را ﺑﺎﻃﻞ اﻋﻼم دارﻧﺪ ﻛﻪ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ در آن ﺿﻌﻴﻒ ﺗﺮ اﺳﺖ ؛ ﻳﻌﻨﻲ ﺑﻄﻼن ازدواج ﺷﻤﺎ ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎن را ، ﺑﻪ ﻧﻔﻊ ازدواﺟﻲ ﻛﻪ رواﺑﻂ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ در آن ﻣﺤﻜﻢﺗﺮ اﺳﺖ ، ﻳﻌﻨﻲ ازدواج ُﻛﻨﺖ ﻓﺮو ﺑﺎ ﻫﻤﺴﺮﺗﺎن ، اﻋﻼم دارﻧﺪ . اﻣﺎ ﻓﺮض ﻛﻨﻴد دارد دادگاه به نفع شما حکم بدهد،یعنی بطلان ازدواج دوم را اعلام دارد، اﻣﺎ ﻣﺘﻮﺟﻪ ﻧﻴﺴﺘﻴﺪ ﻛﻪ در اﺛﺮ ﻟﺠﺎﺟﺖ ﺷﻤﺎ، آن ﻫﻢ در اﻳﻦ ﺳﻦ و ﺳﺎل ، زﻧﻲ را ﺑﻪ ﭼﻨﮓ ﻣﻲ آورﻳﺪ ﻛﻪ ﻫﻴﭻ ﮔﻮﻧﻪ ﻋﻼﻗﻪ اي ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻧﺪارد؟ ﻓﺮاﻣﻮش ﻧﻜﻨﻴﺪ در ﺑﺮاﺑﺮ ﺷﻤﺎ، زن ﺷﻤﺎ وﺷﻮﻫﺮ او ﻳﻌﻨﻲ دو ﺷﺨﺼﻴﺖ ﻧﻴﺮوﻣﻨﺪی قرار دارند که با نفوذ نیرومندی که دارﻧﺪ ﻣﻲ ﺗﻮاﻧﻨﺪ دادﮔﺎه ﻫﺎ را ﺗﺤﺖ ﺗﺎﺛﻴﺮ ﻗﺮار دﻫﻨﺪ. اﻳﻦ را ﻫﻢ از ﻳﺎد ﻧﺒﺮﻳﺪ ﻛﺎر دادرسی امروز وفردا تموم نمیشودو ممکن است سال ها طول بکشد و ﺷﻤﺎ در ﻋﺰﻟﺖ ﭘﻴﺮﺗﺎن ﺑﺎﻳﺪ در ﻏﻢ و ﻏﺼﺔ ﺟﺎن گزایی به انتظار بنشینید. ﺳﺮﻫﻨﮓ در اﺛﺮ ﮔﻔﺘﻪ ﻫﺎي وﻛﻴﻞ ﻗﺎﻧﻊ ﻣﻲ ﺷﻮد و ﻣﺜﻞ ﻛﺴﻲ ﻛﻪ ﺑﻪ ﻃﺮف ﻣﺮگ ﻣﻲ رود از ﻃﺮح دﻋﻮا ﺻﺮف ﻧﻈﺮ ﻣﻲ ﻛﻨﺪ. داﺳﺘﺎن ﺳﺮﻫﻨﮓ شابر با جمله ای از وکیل مدافع درویل پایان میابد : " پاریس در من ایجاد نفرت میکند " ( مجموعه آثار- جلد سه -صفحات 373 -321 )
4 ) ازدواج : ﺑﻪ ﻧﻈﺮ ﺑﺎﻟﺰاك ازدواج ﻧﻬﺎدي اساﺳﻲ و ﺿﺮوري اﺳﺖ ﻛﻪ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﻧﻤﻲ ﺗﻮاﻧﺪ از آن ﺻﺮف ﻧﻈﺮ ﻛﻨﺪ. اﻣﺎ ﺑﺮ ﺿﺪ ازدواج ﺑﻮرژاﻳﻲ ﺷﻤﺸﻴﺮ از رو ﺑﺴﺘﻪ اﺳﺖ ، در ﻋﻴﻦ ﺣﺎل ﻛﻪ ﻣﻲ ﭘﺬﻳﺮد ﻧﻤﻮﻧﻪ ﻫﺎي دﻳﮕﺮي از ازدواج ، ﻣﺜﻼً ازدواج اﺷﺮاﻓﻲ ، وﺟﻮد دارد ﻛﻪ ﻋﻴﺐ ﻫﺎي ازدواج بورژایی را ندارد. ﺑﺎﻟﺰاك ﻃﺮﻓﺪار زﻧﺎن اﺳﺖ و ﺑﻪ ازدواج بورژایی به دلیل مردسالاری و ﺳﻮء اﺳﺘﻔﺎده اي ﻛﻪ از آن ﻣﻲ ﺷﻮد ﺳﺨﺖ ﻣﻲ ﺗﺎزد؛ به عقیده ی او اﻳﻦ ﺳﻠﻄﺔ زﻳﺎده از ﺣﺪ ﻣﺮد در زﻧﺪﮔﻲ زﻧﺎﺷﻮﻳﻲ ﻣﻮﺟﺐ زﺑﻮﻧﻲ و واﺑﺴﺘﮕﻲ زن ﻣﻲ ﺷﻮد و راه را ﺑﺮاي اﻧﺤﺮاف از ﺟﺎدة ﻋﻔﺖ ﺑﺎزﻣﻲ ﮔﺬارد. اﻳﻦ ادﻋﺎ ﻧﺎﻣﻪ در ﺳﺮاﺳﺮ ﻛﻤﺪي اﻧﺴﺎﻧﻲ وﺟﻮد دارد. ﻧﻤﻮﻧﻪ اي از آن را در ﻗﺮارداد ازدواج ﻣﻲ ﺗﻮان دﻳﺪ: دوﻣﺎرﺳﻪ ( ﻳﻚ ﻣﺮد ﺑﻲ ﺑﻨﺪ وﺑﺎر ﺧﻮﺷﮕﺬران ) ﺑﻪ ﭘﻞ ﻣﺎﻧﺮوﻳﻞ ﻣﻲ ﮔﻮﻳﺪ : " ازدواج ﻧﻜﻦ ... اﻣﺮوزه ﭼﻪ ﻛﺴﻲ ازدواج ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ؟ ﻛﺎﺳﺐ ﻫﺎ ﺑﺮاي ازدﻳﺎد سرمایه هایشان یا برای آنکه در گرداندن چرخ زندگی دو ﻧﻔﺮ ﺑﺎﺷﻨﺪ، ﻛﺸﺎورزان ﺑﺮاي آن ﻛﻪ ﻓﺮزﻧﺪان زﻳﺎدي داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ﺗﺎ ازآﻧﻬﺎ ﺑﻪ ﻋﻨﻮان ﻛﺎرﮔﺮ ﻣﺰرﻋﻪ اﺳﺘﻔﺎده ﻛﻨند، دلال های مبادلات ﭘﻮﻟﻲ ﻳﺎ ﺳﺮدﻓﺘﺮان ﻛﻪ ﻧﺎﮔﺰﻳﺮﻧﺪ از ﺑﺎﺑﺖ ﻛﺴﺐ و ﻛﺎرﺷﺎن ﻣﺒﺎﻟﻎ زﻳﺎدي ﺑﭙﺮدازﻧﺪ، ﺷﺎﻫﺎن ﺑﺪﺑﺨﺘﻲ ﻛﻪ ﻧﻴﺎز دارﻧﺪ ﺳﻠﺴﻠﺔ ﭘﺎدﺷﺎﻫﻴﺸﺎن دوام داﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ و از ﺑﻴﻦ ﻧﺮود. ازدواج، ﭘﻞ ، اﺣﻤﻘﺎﻧﻪ ﺗﺮﻳﻦ ﻓﺪاﻛﺎري اﺟﺘﻤﺎﻋﻲ اﺳﺖ! ﻓﻘﻂ ﻓﺮزﻧﺪان ﻣﺎ از آن ﺳﻮد ﻣﻲ ﺑﺮﻧﺪ و ارزش زﺣﻤﺖﻫﺎي ﻣﺎ را وﻗﺘﻲ ﻣﻲ ﻓﻬﻤﻨﺪ ﻛﻪ اﺳﺐ ﻫﺎﻳﺸﺎن ﻣﺸﻐﻮل ﭼﺮﻳﺪن ﻋﻠﻒ ﻫﺎي اﺳﺖ ﻛﻪ روي ﻗﺒﺮﻫﺎي ﻣﺎ روﻳﻴﺪه اﺳﺖ... ﺗﻮ ﻛﻪ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻲ ازدواج ﻛﻨﻲ ، آﻳﺎ ﻫﺮﮔﺰ ﻧﮕﺎﻫﻲ ﺑﻪ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﻲ اﻧﺪاﺧﺘﻪ اي ؟ ﻣﻦ ﻫﺮﮔﺰ ﭘﺎﻳﻢ را در اﻳﻦ زﺑﺎﻟﻪ دان ﺗﻔﺴﻴﺮ و اﺳﺘﺪﻻل دراﻳﻦ اﻧﺒﺎر وراﺟﻲ و ﭼﺮت و ﭘﺮت ﮔﻮﻳﻲ ﻛﻪ ﻧﺎم آن را ﻣﺪرﺳﺔ ﺣﻘﻮق ﮔﺬاﺷﺘﻪ اند ﻧﮕﺬاﺷﺘﻪ ام و ﻫﺮﮔﺰ ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﻲ را ﺑﺎز ﻧﻜﺮده ام اﻣﺎ اﺟﺮا و آﺛﺎر آن را در ﻋﺮﺻﻪ زﻧﺪﮔﻲ دﻳﺪه ام .ﻗﺎﻧﻮن ﻣﺪﻧﻲ ، ﻋﺰﻳﺰ ﻣﻦ ، زن را در ردﻳﻒ دﻳﻮاﻧﻪ و ﻧﺎﻗﺺ ﻋﻘﻞ و ﻛﻮدك ﻗﺮار داده و ﻣﻘﺮر داﺷﺘﻪ اﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﺎﻳﺪ ﺑﺮاي او ﻗﻴﻢ ﺗﻌﻴﻴﻦ ﺷﻮد. خوب، بچهﻫﺎ را ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺑﺎﻳﺪ اداره ﻛﺮد؟ ﻓﻘﻂ ﺑﺎ ﺗﺮﺳﺎﻧﺪن آن ﻫﺎ!!! " (قرارداد ازدواج) : ﺑﻪ ﻋﻘﻴﺪه ﺑﺎﻟﺰاك ﺑﺮاي اﺻﻼح ﻧﻬﺎد ازدواج ﻧﻴﺎزبه اصلاح ﻗﺎﻧﻮن ﻧﻴﺴﺖ ﺑﻠﻜﻪ ﺑﺎﻳﺪ آداب و رﺳﻮم را ﺗﻌﻴﻴﺮ داد اﺻﻼح ﻛﺮد . (از اﻳﻦ ﺣﻴﺚ ﺑﺎﻟﺰاك ﻳﻚ ﺟﺎﻣﻌﻪ ﺷﻨﺎس اﺳﺖ ) آن ﭼﻪ ﻣﻬﻢ اﺳﺖ تغییر آداب و رسوم است؛ ﺑﻲ ﺗﺮدﻳﺪ اﻳﻦ اﺻﻼﺣﺎت ﻋﻈﻴﻢ در ﻓﺮاﻧﺴﻪ ﻗﺮن ﺑﻴﺴﺘﻢ ﻋﻤﻠﻲ ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ ، زﻳﺮا اﺻﻼﺣﺎت ﺑﻪ زﻣﺎن ﻛﻨﺪي ﺻﻮرت ﻣﻲ ﮔﻴﺮد.
5) پدرسالاری و باباگورویو در ﺑﺎﺑﺎ ﮔﻮرﻳﻮ ، ﭘﺪر ﺳﺎﻻري ﻧﺸﺎﻧﻪ اي از اﻗﺘﺪار ﺧﺪاوﻧﺪي اﺳﺖ. ﭘﺪر ﺑﺮاي ﻓﺮزﻧﺪاﻧﺶ ﭼﻮن ﺧﺪاوﻧﺪ ﺑﺮاي ﻧﻮع ﺑﺸﺮ اﺳﺖ ، ﺗﺎ ﻋﻤﻖ ﻗﻠﺐ آن ﻫﺎ ﭘﻴﺶ ﻣﻲ رود و اﻧﮕﻴﺰه ﻫﺎي آن ﻫﺎ را درﻣﻲ ﻳﺎﺑﺪ و داوري ﻣﻲ ﻛﻨﺪ ....وﻗﺘﻲ ﭘﺪر ﺑﻮدم ، ﺧﺪاوﻧﺪ را درك ﻛﺮدم ...فقط تفاوت در این اﺳﺖ ﻛﻪ ﻣﻦ دﺧﺘﺮاﻧﻢ را ﺑﻴﺶ ﺗﺮ از آنکه ﺧﺪاوﻧﺪ، ﺟﻬﺎن را دوﺳﺖ دارد، دوﺳﺖ دارم. دﺧﺘﺮان ﺑﺎﺑﺎﮔﻮرﻳﻮ ﭘﺪرﺷﺎن را ﻣﻲ ﭼﺎﭘﻨﺪ و از ﻫﺴﺘﻲ ﺳﺎﻗﻂ ﻣﻲ ﻛﻨﻨﺪ ، ﺣﺘﻲ در ﺑﺴﺘﺮ ﻣﺮگ ﻫﻢ ﺑﺮ ﺑﺎﻟﻴﻦ او ﺣﺎﺿﺮ ﻧﻤﻲ ﺷﻮﻧﺪ ؛ او ﺑﻪ ﺷﻮق دﻳﺪار آن ﻫﺎ دﭼﺎر ﻫﺬﻳﺎن ﻣﻲ ﺷﻮد. " دﺧﺘﺮان ﻣﻦ – دﺧﺘﺮان ﻣﻦ....ﻣﻦ ﻣﻲ ﺧﻮاﻫﻢ آن ﻫﺎ را ﺑﺒﻴﻨﻢ ﺗﻮﺳﻂ ژاندارﻣﺮي ﺑﻪ دﻧﺒﺎﻟﺸﺎن ﺑﺮوﻳﺪ، ﺑﻪ زور آن ﻫﺎ را ﺑﻪ اﻳﻨﺠﺎ بیاورید!عدالت حق به جانب من مب دهد، همه چیز ، قانون مدنی ،طبیعت ،به من حق می دهد. ﻣﻦ اﻋﺘﺮاض ﻣﻲ ﻛﻨﻢ. وﻃﻦ ﻧﺎﺑﻮد ﺧﻮاﻫﺪ ﺷﺪ اﮔﺮ ﭘﺪران ﻟﮕﺪﻣﺎل ﺷﻮﻧﺪ .ﺟﺎﻣﻌﻪ ، ﺟﻬﺎن ﺑﺮ ﭘﺎﻳﻪ اﻗﺘﺪار ﭘﺪري اﺳﺘﻮار اﺳﺖ اﮔﺮ ﻓﺮزﻧﺪان ﭘﺪرﺷﺎن را دوﺳﺖ ﻧﺪاﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﻨﺪ ، ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ از ﻫﻢ ﺧﻮاﻫﺪ ﭘﺎﺷﻴﺪ ..." پایان
( خلاصه ای از صفحات 227 تا 246 از کتاب ادبیات و حقوق فیلیپ ملوری ترجمه دکتر مرتضی کلانتریان )