فروپاشى سازمان خانواده و به هم خوردگى سازمان روابط خانوادگى را به هر شکل، 'گسیختگى ازدواج یا خانواده' مى*نامند. ویلیام گود (W. Goode) گسیختگى خانواده را 'شکستن واحد خانواده و تجزیهء نقش*هاى اجتماعى در نتیجهء آن، که یک یا تنى چند از اعضاى خانواده به*طور ارادى یا غیرارادى تکالیف ناشى از نقش خود را آنطور که باید و شاید انجام ندهند' تعریف مى*کند. طلاق، فسخ، جدائى جسمانى (ترک، طرد و غیبت ارادى یکى از دو همسر) از انواع گسیختگى خانواده هستند.
- طلاق:
در بررسى*هاى اجتماعى - جمعیتی، انحلال قانونی، شرعى و عرفى ازدواج را تحت شرایط و مقررات خاص 'طلاق' مى*نامند. در مفهوم اخص، انحلال رابطهء زن و شوهرى در ازدواج دایم که به*دنبال آن از نظر رعایت حقوق و تکالیف زناشوئى مسئولیتى براى زن و شوهر وجود ندارد طلاق نامیده مى*شود. - فسخ:
گونهء دیگرى از گسیختگى خانواده است. مطابق فقه اسلامى و قوانین مدنى ایران، در موارد خاصى مانند وجود عیوب مشخص در زن و مرد، مى*توان ازدواج را بدون آنکه نیازى به طلاق باشد از هم گسیخت. از این موارد تحت عنوان 'فسخ' ازدواج نام مى*برند (مسایل، 1358؛ 27). - جدائى جسمانى:
نوعى از گسیختگى ازدواج و روابط خانوادگى است که در آن بدون اینکه در ابتداى امر طلاقى جارى شده یا موارد فسخ ازدواج پیش آید، زن و مرد جدا از هم و در بسیارى از موارد دور از یکدیگر زندگى مى*کنند. ترک زندگى خانوادگى توسط زن و مرد به*دلیل عدم تجویز طلاق، اختلاف*هاى عقیدتى و سیاسی، انحراف اجتماعى یکى از آنها (اعتیاد، قتل، دزدى و...) و طرد یکى از زوجین از خانواده به*دلیل عوامل فوق از اشکال جدائى جسمانى شمرده مى*شود.
طلاق بائن: طلاقى است که در آن مرد حق رجوع به زن خود را ندارد، یعنى برعکس طلاق رجعی، نمى*تواند بدون جارى شدن عقدى جدید به او رجوع کند و در برخى از انواع آن، اگر مرد بخواهد به زن خود رجوع کند، لازم است تجدید نکاح کند (محقق، 1360؛ 288 و مرعشی، 1357؛ 43)
[h=2]-انواع طلاق[/h] طلاق رجعى:
طلاقى است که به درخواست مرد جارى مى*شود و در آن وى موظف است تمام حقوق زن را از قبیل صداق، نفقه، پوشاک و مسکن براى مدت 100 روز (زمان عده) تأمین کند. در این نوع طلاق، مادامى که عدهء زن منقضى نشده باشد، مرد مى*تواند به زن خود رجوع کند و با رجوع مزبور، بدون تحلیل نکاح و عقد جدید، مى*توان با او زندگى کند. در این حال طلاق باطل مى*شود (محقق، 1360؛ 287 و مرعشی، 1357؛ 42).
طلاق باین:
طلاقى است که در آن مرد حق رجوع به زن خود را ندارد، یعنى برعکس طلاق رجعی، نمى*تواند بدون جارى شدن عقدى جدید به او رجوع کند و در برخى از انواع آن، اگر مرد بخواهد به زن خود رجوع کند، لازم است تجدید نکاح کند (محقق، 1360؛ 288 و مرعشی، 1357؛ 43). طلاق باین انواعى دارد: 1. طلاق دختر صغیر یعنى دخترى که هنوز 9 سال تمام ندارد. 2. طلاق زن یائسه یعنى زنى که به سن نازائى (حدود 50 سالگى رسیده و دیگر نمى*تواند بچه*دار شود). 3. طلاق در دوران نامزدى یعنى پیش از انجام مراسم عروسى 4. طلاق زن سه طلاقه یعنى زنى که او را سه بار متوالى پس از ازدواج طلاق داده باشند. 5. طلاق خلع یا خلعى که در آن زن به**دلیل کراهتى که از شوهر خود دارد در مقابل مالى که به او مى*بخشد طلاق مى*گیرد. 6. طلاق مبارات که در آن طرفین به*علت کراهتى که از هم دارند به طلاق اقدام مى*کنند. در طلاق مبارات، زن مالى را که کمتر از مهر او است به مرد مى*پردازد (محقق، 1360؛ 154 و مرعشی، 1375؛ 40 و ناصحی، 1356، 11). - طلاق عدى:
طلاق عدّى یا طلاق عدّه در دو مفهوم به*کار مى*رود: 1. طلاق زنى که 9 بار (3 بار در 3 بار) طلاق گرفته و بعد از هر سه طلاق، محلّلى وجود داشته است. اینگونه طلاق در هیچ صورتى حق رجوع ندارد (محقق، 1360؛ 383). 2. طلاق زنى که شوهر او در موقع عده رجوع کرده و بعد او را دوباره طلاق داده است (صدر، 1348؛ 242). در متون اسلامى به*گونهء دیگرى از طلاق تحت عنوان 'طلاق ایلاء' برمى*خوریم که در دورهء پیش از اسلام در عربستان رواج داشت. طلاق ایلاء طلاقى بود موقت که به مدت 4 ماه یا بیشتر جارى مى*شد. اسلام این طلاق را غیرشرعى و ممنوع اعلام کرد (صدر، 1348؛ 244).