آخرین ارسال‌ها

خوش آمدید

اگر شناسه کاربری دارید، خواهشمندیم وارد شوید، اما اگر تاکنون شناسه ای نساخته اید، برایگان به خانواده +۲۰ هزار نفری دادپرور بپیوندید.

دانستنی ها و آموزه های حقوقی

نکات فرعی و آموزنده که خوب است هر حقوقی بداند

بررسی کوتاه

دسته بندی
سایر گروه های حقوقی
زبان
شمار هموندان
32
شمار رویدادها
0
شمار گفتمان ها
0
شمار بازدیدها
5 هزار
شمار جُنگ ها
0
یکی از احادیث معتبره صحیحه مقبوله بین عامه و خاصه حدیث نبوی است‏ که فرموده است:

من حفظ من امتی اربعین حدیثا مما یحتاجون الیه فی امر دینهم‏ بعثه الله عز و جل یوم القیمة فقیها عالما و کنت له شفیعا یوم القیمة.

هرکس چهل حدیث که مورد احتیاج است حفظ نماید طبق فرموده رسول خدا و ائمه اطهار شفاعت او را مینمایند.

بعضی توهم نموده ‏اند که مراد چهل حدیث است در عبادات ولی اطلاق این‏ حدیث شامل احادیثی هم که راجع به معاملات و اخلاقیات است میشود لذا در این مقاله ذکر چهل حدیث نبوی را مینمایم و مقصود و منظور از حفظ احادیث حفظ الفاظ و حفظ کتبی‏ و حفظ از اندراس نیست و حفظ نمودن برای نقل کردن هم نیست بلکه منظور و مقصود حفظ قلبی است برای عمل نمودن بآنها.

حدیث اول : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: البینة علی المدعی و الیمین علی من انکر.

این یک قاعده ‏ایست برای سیاسیات مدنی مقرر گردیده که عامه و خاصه تلقی‏ به قبول نموده ‏اند برای رفع تنازع و تشاجر چیزی که لازم است مورد توجه شود تشخیص‏ مدعی و منکر است.

بعضی گفته ‏اند مدعی کسی است که لو تَرک،تُرِک اگر ترک دعوی کرد دعوی‏ برچیده میشود.

بعضی گویند مدعی کسی است که برخلاف اصل ادعا مینماید و مراد از اصل یا اصل برائت است یا استصحاب یا اصل اشتغال یا اصل صحت معامله. ولی وظیفه قاضی است‏ تمیز مدعی و منکر را دهد زیرا در کلیه عقود، معاوضه به نهج واحد نیست. گاهی میشود اثبات‏ و اقامه بینه را مدعی علیه باید بکند، مثل اینکه مدعی میگوید این متاع را فروخته‏ ام‏ به هزار تومان و مدعی علیه می گوید خریده ام به پانصد تومان . چون در اصل انتقال متفق القول می باشند و نزاع در قیمت است ،مدعی علیه در حقیقت ، مدعی برائت از مازاد بر پانصد تومان است و اثبات برائت را باید بنماید. در کلیه عقودی که اصل عقد مفروغ عنه است و نزاع در اقل‏ و اکثر قیمت است، یمین متوجه به فروشنده است که منکر زیادتی است و از این جهت است که اگر کسی مدعی شفعه باشد و نزاع او با مشتری راجع به مقدار ثمن باشد، اقامه بینه‏ برای مقدار ثمن با مدعی علیه است و یمین متوجه به مدعی شفعه است که منکر ما زاد است‏ و در بعضی موارد که شارع قول مدعی را قابل قبول دانسته مثل قول امین در ودیعهء و قول وکیل در تصرف به مقتضای لیس علی الامین الا الیمین قسم متوجه به امین است که‏ منکر خیانت است و در بعضی موارد که امری باشد که لا یعلم الامن قبل المدعی مثل مدعی‏ اداء وجوهات و دعوای زوجه برای استطاعت خود از حیث مال و دعوای ضرر یا مظنه‏ ضرر و دعوای او برای طهر و حیض وعده و امثال آنها که بدون بینه و اتیان به یمین دعوی‏ پذیرفته میشود ولی در سایر دعاوی شرعیه به عهده مدعی است اثبات نماید بینه و با عجز از اثبات قسم متوجه به مدعی علیه است.

حدیث دوم : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: اقرار العقلاء علی انفسهم جائز.

حجیت اقرار به حکم عقل و اجماع فرقهء امامیه و بسیره مستمره و روایات عدیده ثابت‏ و محقق است و چون اقرار طریق الی الواقع است در مواردیکه از طریق دیگر واقع شد و کذب اقرار معلوم گردید اثری بر اقرار نیست و مقربه اگر مالی باشد، البته مقر مأخوذ باقرار است ولی‏ اگر مقربه نسب باشد مثل اینکه پدری اقرار نموده باشد که این طفل فرزند من است‏ و در مقابل او دیگری هم اقرار به فرزندی او نماید که دو نفر مدعی ابوت طفلی شوند اقرار هیچکدام مثبت نسب نیست و باید نسب را به بینه اثبات نماید و اگر پدری اقرار به فرزندی طفلی کرده و فوت شده و ورثه متوفی منکر نسب طفل مذکور شوند منازعه محقق‏ شده و کلیه علمای امامیه قدیماً و حدیثاً اتفاق نموده ‏اند که اقرار پدر مثبِت نَسَب نیست و اثبات‏ نسب را فقط به بینه باید نمود و حتی اگر زوجهء متوفی هم اقرار نماید که این طفل از صُلب‏ متوفی و از بطن من است اقرار او هم مثبت نسب نیست ولی نسبت بخود زوجه مؤثر است‏ هرگاه حق او ربعیه بوده ثمن میبرد و بقیه ربعیه او را بآن طفل میدهند.

و نیز اقرار متهمین‏ که نزد بازپرس‏ها نمایند مثبِت کیفر نیست زیرا ممکن است‏ بطور زجر یا به عنف و تهدید و تطمیع اقرار نموده باشند. دادرس‏ها گاهی راه ناصواب میروند و اقرار را مثبت نسب قرار میدهند و این نظر مخالف اجماع فقهاء است.

حدیث سوم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لا ضرر و لا ضرار فی الاسلام.

اخبار کثیره در نهی و نفی از ضرر وارد شده است و به مقتضای اخبار وارده و اجماع علمای امامیه‏ هر کسی ضرر بزند ضامن است. قال علیه السلام من اضر بشیئی فهو ضامن و در روایت دیگر من اتلف شیئا ضمنه ولی اگر بدون قصد اضرار ضرری وارد شود حکم به ضمان مشکل است. مثلا در خانه خود آتش روشن نموده از دود آتش که باد به خانه هم‏جوار بوده همسایه متضرر گردیده است. در این مورد ضمان نیست و اساسا ضررهای وارده اگر قابل جبران باشد و ضرر زننده جبران نماید، مثل اینکه جراحاتی کسی وارد نمود و دیهء آنرا مطابق دستوری که از شرع‏ انور رسیده داد، دیگر اطلاق ضرر بر آن نمیشود ؛ بحثی در آن نیست و یک قسم از ضرر هم‏ ضررهائی است که فقهاء عظام طریقه رفع ضرر را دستور داده ‏اند. آنهم مورد بحث نیست‏ موردی که مبیع کلا یا بعضا معیوب باشد یا مشتری مغبون شده باشد یا سایر معاملات‏ خیاریه که به گرفتن ارش و تفاوت قیمت یا فسخ دفع ضرر میشود. مورد بحث در مواردی‏ است که ضررها ضرر عینی باشد یا ضرر حکمی. مثل اینکه در خانه خود حفر چاه بالوعه‏ مینماید، در صورتیکه چاه آب خانه همسایه نزدیک است و قطعا مضر باب چاه است یا عمارت‏ فوقانی در خانه خود بنا میکند که کاملا آفتاب و مهتاب خانه همسایه گرفته میشود که از حیث‏ حکم تکلیفی و وضعی مورد گفتگو است. از نظر قانون تسلیط نمیتوان او را منع نمود و از نظر قاعده لا ضرر میتوان جلوگیری نمود و محققین از علماء قاعدهء لا ضرر را لازم الرعایه دانسته‏ و قائل به حرمت اینگونه تصرفات شده ‏اند. کما اینکه قانون مدنی هم تصریح شده که هرکس‏ میتواند در ملک خود انواع تصرفات را بنماید مادامی که مضر به همسایه نباشد.

حدیث چهارم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: درهم ربا اعظم من سبعین زنیه.

و در حدیث دیگر فرموده:
یا علی الربا،سبعون جزء فایسرها مثل ان ینکح الرجل بامه فی بیت‏ الحرام و لعن رسول الله آکله و بایعه مشتریه و کاتبه و شاهده
هرگاه غوررسی‏ در معاملاتی که میشود بنمائیم غالب معاملات منهی عنها است بخصوص معاملات ربوی که‏ نهی شارع به اصل معامله است نه به شرائط و ارکان آن و سفته‏ کاری و برات‏ کاری که بین تجار متداول شده که تماما معاملات ربوی است اکل مال به باطل است و خطراتی که برای محاکمات‏ سفته ‏های مرقومه دامن‏گیر وکلاء و قضاة میشود و احکامی که بعنوان دیرکرد داده میشود بسیار است اعاذنا الله من شرور انفسنا.

حدیث پنجم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: لا شفعة فی سفینه و لا فی نهر و لا فی طریق و لا فی حمام.

شفعه عبارت است از استحقاق شریک نسبت به مورد معامله که شریک او در حصه خود نموده بشرطی که قدرت دادن مال المبایعه را داشته باشد که بتواند ثمنی را که مشتری داده نقدا بدهد و برای همسایه کافر حق شفعه نیست که بتواند متعرض‏ مشتری مسلمان شود و در معاملات خیاریه هم حق شفعه میباشد ولی اگر متبایعین فسخ معامله را نمایند، قهرا حق شفعه از بین میرود و اگر مشتری بعدا معاملاتی با دیگران‏ نماید حق شفعه از بین نمیرود. و برای کسی که شریک در کشتی است حق الشفعه‏ نیست. اختلافی که بین فقهاء است در موردی است که بین کسی که حق الشفعه دارد با مشتری‏ اختلاف شود در مقدار ثمن که مشتری میگوید هزار تومان و مدعی شفعه میگوید پانصد تومان بوده است و به طوری که سابق اشاره شده مدعی علیه باید اثبات ما زاد را نماید و با عجز از اثبات قسم متوجه به مدعیه شفعه میشود که منکر ما زاد است.

حدیث ششم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: کل شئی طاهر حتی تعلم انه نجس.

این اصل یکی از اصولی است که کثیرا مورد ابتلا است در هر موردی که شک در طهارت‏ و نجاست شود، اَصالة الطهاره جاری است ولی در چند مورد استناد باین اصل مشکل است‏. یکی در موردی که بین مشتبهات به نجاست علم اجمالی در کار باشد مثل اینکه دو ظرف آب است‏ علم اجمالی هست که یکی از این دو ظرف نجس است در این مورد نسبت بهر یک از این‏ دو ظرف بخواهیم بگوئیم مورد شک در نجاست است اصالة الطهاره جاری کنیم علم اجمالی‏ جلوگیر است و گاهی شک در طهارت و نجاست ابتدائی و گاهی را جمع به موضوعی است‏ که سابقه دارد و گاهی را جمع به موضوعی است که شبهه حکیمه است مثل نجاست عصیر عنبی و عرق جنب بحرام و کانی را جمع به موضوعی است که اصل موضوع مشکوک است‏ مثل فقاع که آیا خمر بر آن استعمال میشود یا خیر و فروعات مسئله بسیار است و مقصود ذکر حدیث است و این حدیث هم مثل حدیث دیگر است که فرموده ‏اند کل شیی لک حلال‏ حتی تعلم انه حرام بعینه که این دو اصل کار را برای مسلمین سهل نموده البسه‏ و مایعات که از خارج می‏آورند آیا نجس است یا میته است یا گوشتهائی که خریده میشود و معلوم نیست تذکیه شده یا میته است با تمسک باین دو اصل استعمال میشود.

حدیث هفتم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: من غش مسلما فی بیع او شراء فلیس منا.

معنای غش در معامله آنست که جنسی که معیوب است، فروشنده عیب آنرا مخفی نماید، به مشتری نگوید و متاع را مورد معامله قرار دهد. در کتاب سرائر و کلمات فقهاء است که‏ کتمان عیب نمودن حرام است. کلامی که هست در این است که آیا عقد صحیح است و مشتری‏ ذو الخیار است بین فسخ معامله یا مطالبه ارش، یا اساسا عقد باطل است؟ جمعی را عقیده‏ آنست که چون معامله که خواسته ‏اند بکنند برای متاع صحیح بوده و اگر مشتری غش‏ در متاع را میدانست ابدا راضی باین معامله نبوده به مقتضای ما قصد لم یقع و ما وقع‏ لم یقصد اصلا عقد صحیح واقع نشده و معامله باطل است در جامع المقاصد و مسالک نوشته شده اگر فروشنده شیر آب در شیر نموده باشد و به فروشد معاملهء او باطل است ولی‏ بعضی دیگر میگویند فساد یک جزء از مبیع را نمیتوان مبطل تمام عقد دانست.

حدیث هشتم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: من اشتری خیانة و هو یعلم فهو کالذی خان.

کسی که عالم است که فروشنده مالک متاع نیست و یَد او ید امانی است و مع ذلک‏ از او خریداری نماید مثل فروشنده خائن محسوب است. عقاب اخروی دارد صاحب مال‏ هم میتواند بر علیه او اقامه دعوی نماید هم از حیث حقوقی و هم از حیث کیفری بسیاری‏ از اراضی هم که در ید متصرفین است، ید آنها ید امانی است. حق نقل و انتقال ندارند. مثل‏ از اراضی موات و بطون اودیه و انفال و اراضی مفتوح العنوه که تمام آنها مال امام علیه السلام است‏ و در زمان غیبت درید شیعیان امانت است البته با علم مشتری که اراضی موات است اگر معامله نماید او هم خائن و غاصب مال امام علیه السلام شده است.

حدیث نهم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یا علی من لم یحسن وصیته عند موته کان نقصا فی مروته و عقله‏ و لم یملک الشفاعة.

غالب وصیتها وصیت خیر الوصیته نیست خداوند فرموده:

کتب علیکم اذا حضر احدکم الموت ان ترک خیر الوصیة للوالدین‏ و الاقربین بالمعروف حقا علی المتقین.


روایتی از حضرت صادق علیه السلام است که هر میتی را در وقت موت گوش‏ و چشم و عقل او را باو میدهند که وصیت به خیر نماید پیغمبر و ائمه وصیت آنها به تقوی‏ و پرهیزکاری و عمل به واجبات و اجتناب از محرمات بوده ولی وصیت های ماها غالبا تقسیم ‏نامه‏ مالی است. آنهم مخالف دستور الهی است ثلث مال را باید برای خود تعیین نماید ما زاد از ثلث صحت آن منوط به اجازه ورثه است.

بعضی وصیتی مینمایند که ورثه را محروم از ارث نمایند. بعضی دیگر تمام‏ اموال را برای ورثه تقسیم و خود را نسبت به ثلث خود محروم مینمایند و اگر وصیت‏ خیر هم کسی بکند اوصیاء عمل نمینمایند بهتر همانا که به فرموده رسول اللّه عمل شود که‏ فرمود کن وصیا لنفسک و وصیت‏نامه خود را وصیت به تقوی و پرهیزکاری قرار دهند.

حدیث دهم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: الحجة ثوابها الجنة العمرة کفارة لکل ذنب.

اخباری که در ثواب حج رسیده است بسیار است. عربی عرض کرد یا رسول اللّه آمدم برای به حج نرسیدم عملی بفرما که جبران کنم حضرت اشاره بکوه ابی قبیس کرد و فرمود اگر این کوه‏ طلا و نقره شود و همه را در راه خداوند صدقه دهی به ثواب حج نخواهی رسید کسی که میرود به حج هر قدمی بردارد ده حسنه برای او نوشته شود و ده سیئه محو و ده درجه برای او قرار میدهند وقتی طواف کرد از تمام گناهان پاک میشود.

حدیث یازدهم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: من لم یهتم بامور السلمین فلیس منهم.

هر کس اهتمام و جدیت نکند برای کارهای مسلمانان مسلمان حقیقی نیست‏ در عین حال که رفع ظلم و فریادرس و کمک از مظلوم واجب است و بفرموده مولای متقیان‏ که فرموده است: کونوا للظالم خصما و للمظلوم عونا؛ آقایان قضاة و وکلاء عظام باید سعی در اصلاح ذات البین نمایند. به مقتضای‏ فاصلح بین اخویکم دعاوی اصحاب دعوی را باصلاح خاتمه دهند روایتی رسیده است‏ از امام ششم که فرموده است هرگاه منازعهء بین شیعیان پیدا شد، اهتمام و جدیت در اصلاح‏ نمائید. مهما امکن سعی در اصلاح لازم است حقا ام باطلا دعاوی اصلاح شود اولی است.

حدیث دوازدهم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: ایاک و ملاحاة الرجال.

ملاحات به معنی منازعه است. خداوند فرموده و لا تنازعو فتفشلوا و تذهب‏ ربحکم.
منازعه و مجادله حیثیات و آبرو را میبرد و قوه غضبیه که آمد دین و ایمان را میبرد امام‏ علیه السلام فرموده یا شیعة آل محمد اعلمو انه لیس منا من لم یملک نفسه عند غضبه‏ از ما نیست آنکه منازعهء و مجادله کند و نتواند غضب خود را فرو نشاند در مورد مجادله آیهء شریفه را در نظر گیرند قال اللّه تعالی و اذا رأیت الذین یخوضون فی آیاتنا فاعرض عنهم حتی یخوضوا فی حدیث غیره
جدال نمودن در محاکمات برای‏ اینکه حقی را باطل یا باطلی را حق نمایند بدترین جدال‏ها است ویل لمن باع دینه‏ بدنیا غیر.

حدیث سیزدهم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: حرم الجنة علی کل فحاش قلیل الحیاء لا یبالی ما قال و لا ما قیل.


جابر بن عبد اللّه گوید رسول خدا فرمود شریرترین مردم کسی است که فحش دهد. صادق آل محمد فرمود بسماعته بن اعین؛ چه اختلافی به اجمال داشتی گفت: بمن ظلم کرده‏. فرمود:تو هم فحش دادی استغفار نما. غالبا وکلاء دادگستری در ضمن لوائح الفاظ خالی‏ از نزاکت و فحاشی مینمایند این رفتار و گفتار از وکلاء که برجسته ‏ترین مردم هستند صحیح نیست.

حدیث چهاردهم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: اتقوا الظلم فانه ظلمات یوم القیمة.

مکرر فرموده کن فی الدنیا مظلوما و لا تکن ظالما البته دفع ظلم‏ و همراهی با مظلوم از واجبات است اگر وکیلی موکل را مظلوم دید واجب است حتی الامکان‏ رفع ظلم نماید گرفتن جعاله برای واجبات هم صحیح نیست و اگر در بین رسیدگی مدعی علیه را مظلوم دید باید از وکالت خود استعفاء دهد و کناره ‏گیری نماید آقایان قضاة هم شایسته است‏ همیشه آیه شریفه : و اذا حکمتم بین الناس فاحکموا بالعدل ؛ را در نظر گیرند اگر خدای نکرده حکم ناحق داده شود یا بی‏ گناهی را محکوم یا مقصری را بی‏ تقصیر یا حقی را باطل یا باطلی را حق نمایند سوء عاقبت دارند و هکذا سایر افراد اگر ظلم نمایند خداوند فرموده : لعنة الله علی الظالمین.

حدیث پانزدهم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: عدل ساعة خیر من عباده ستین سنه.

عدالت در تکالیف شرط نیست ولی در اموری عدالت شرط است یکی در خصوص‏ شهادت است که فرموده فاستشهدوا ذوی العدل منکم یکی برای قاضی است، یکی برای‏ مترجم، یکی برای عامل صدقات، یکی برای مقسم، یکی برای نایب، یکی برای امور غائب،‏ یکی برای مجنون، یکی کسیکه ضم امین قرار داده میشود، یکی وصی، یکی کسی که ودیعه‏ نزد او گذارده میشود، یکی برای مطلِّق، یکی کسانی که نزد آنها طلاق گفته میشود، یکی‏ امام جماعت، و یکی برای وکلاء هرچند بعضی عدالت را برای وکالت شرط ندانسته ‏اند ولی بسیاری از فقهاء نوشته ‏اند یشترط فی الوکالة العداله بلکه عدالت را برای امام جماعت‏ حسن ظاهر دانسته ولی برای قاضی و وکیل عدالت را ملکه تقوی میدانند زیرا اموال‏ و اعراض و نفوس در ید آنها است.

حدیث شانزدهم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: الا انبئکم بشرارکم قالوا بلی قال المشائون بالنمیمة المفرقون‏ بین الاحبة الباغون للبراء العیب.

بدترین صفات رذیله نمامی و تفریق انداختن بین دو نفر دوست و ظلم نمودن به کسی‏ که بری است از بدیها.
متاسفانه در این زمان تمام طبقات عیب‏ جوئی و بدگوئی از همکاران خود مینمایند به تصور اینکه از بین رفتن آنها مورث ترقی آنها است نعوذ بالله من شرور انفسنا.

حدیث هفدهم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: من کان یؤمن بالله و الیوم الاخر فلیف اذا وعد

ایفاء به عهود، وفاء به عقود از واجبات است مگر در صورتی که انجام امر غیرمقدور و موضوع‏ تعهد از بین برود، مثل اینکه زید وکالت داد که از عمر طلب او را وصول و ایصال نماید و عمر فوت شود. یا متعهدی که تعهد نمود محافظت محصولات را بنماید و محصولات به تلف‏ سماوی از بین برود. و بالجمله ادله ایفاء به عهد متعهد را الزام بوفاء نموده مادام که موضوع‏ باقی است و با تعذر از انجام متعهد به بحثی بر او نیست وفاء بعقود هم همین‏طور است‏ اگر موضوع منتفی گردید تعهد از بین میرود.

حدیث هجدهم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یا علی من یعبد الله بغیر علم کان ما یفسد فی دین الله اکثر مما یصلح‏ و کان مثله مثل الاعمی.

چون کلیه احکام الهی باید با علم و معرفت یا از روی اجتهاد یا تقلید باشد و معاملات هم آنچه را که شارع تجویز فرموده عمل شود و از معاملات منهی عنها اجتناب‏ گردد، عقود شرعیه و عقود فاسده را مجتهد تشخیص میدهد. پس اگر کسی که به رتبه اجتهاد نرسیده تصرفاتی و مجعولاتی قرار دهد، همان است که برای علماء سوء گفتند که هولاء اضر لشیعتنا من جیش معاویه یا اگر عامی عملی نماید که از شرع انور تجویز نشده‏ در ضلالت و گمراهی است و کورکورانه هر عملی را نماید باطل و مُعاقَب خواهد بود.

حدیث نوزدهم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: شر بقاع الارض الاسواق و هی میدان الشیطان.

غالب معاملات بازاریها مخالف دستورات شرع و مرکز شیطان بازارها است‏ و لذا خبری رسیده کسی که بخواهد از شر شیطان ایمن گردد، وقتی وارد بازار میشود بگوید اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمدا عبده و رسوله اللهم‏ انی اسئلک رزقا حلالا طیبا و اعوذ بک من ان اظلم او اظلم تا از شر شیطان‏ ایمن گردد.

حدیث بیستم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یاتی زمان علی امتی یشکون فیه ربهم یقول الرجل و الله ما برحت‏ شیئا و لا اکل و لا اشرب من راس مالی.

این حرف کسبه و بازاری های دوره ماها است پیغمبر فرمود ویحک اصل مالک‏ من ربک چون دروغ میگویند و میخواهند باضعاف مضاعف نفع ببرند لذا برکت از آنها برداشته شده است.

حدیث بیست و یکم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: التاجران ان صدقا بورک لهما و اذا کذبا و خانا لم یبارک لهما.

در معاملات راس المالی دروغ میگویند اگر حقیقت خرید خود را بگویند و مشتری هم حقیقت را گوید معامله صحیح و با برکت میشود و اگر طرفین مخالف حقیقت‏ گویند، دلال معامله هم مخالف‏ گوئی نماید، طرفین مغرور شوند؛ معامله باطل خواهد بود.

حدیث بیست و دوم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: البیعان بالخیار ما لم یفترقا.

خیار مجلس در تمام معاملات هست و بعضی این خیار را مخصوص معاملات‏ معاطاتی و معاملاتی که با عقود جایزه است، دانسته ‏اند. ولی در کلیهء عقود این خیار هست‏ مگر در ضمن عقد شرط سقوط آن شده باشد و هر وقت از هم جدا شدند خیار مرقوم ساقط میگردد. به شرطی که بالاختیار از هم جدا شده باشند و هرگاه بالاجبار و الاکراه طرفین را جدا نمایند، این افتراق مسقط خیار مجلس نیست و خیار آنها باقی خواهد بود.

حدیث بیست و سوم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: من اراد ان یظلّه الله فی ظلِّ عرشه یوم لا ظل الا ظله فلینظر معسرا.

مهلت دادن به معسر علاوه بر اینکه مهلت‏ دهنده در سایه عرش الهی است روز قیامت‏ به عوض هر روزی صدقه برای او نوشته میشود، به همان مقدار دینی که مهلت داده است و معسر کسی است که از تأدیه دیون خود عاجز باشد و دارائی نداشته باشد و فرق است بین‏ افلاس و اعسار.

مفلس کسی را گویند که به هیچ وجه دارائی ندارد.
معسر کسی است که دارائی او در دست‏رس او نیست.


قانون افلاس را قانون‏گذار نسخ نموده و قانون اعسار را برقرار نموده آنهم‏ مخصوص است به موردیکه از هزینه قانونی یا محکوم به مدعی اعسار شود که بترتیبی که‏ قانون اعسار حکم‏فرما است با او عمل میشود و از تجار که دارائی آنها مکفی بقروض آنها نیست دعوای اعسار پذیرفته نیست بلکه میگویند باید دادخواست توقف دهد تا دارائی‏ و مطالبات بین دیان تقسیم شود لکن به میزان شرع کسی که مفلس شده میتواند از دیان‏ استمهال نماید. دیان هم طبق احادیث مهلت کافی بدهند. عسر و حرج در تکالیف هم برداشته‏ شده است و فرموده است : یرید الله بکم الیسر و لا یرید بکم العسر.

حدیث بیست و چهارم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: اصلاح ذات البین افضل من عامه الصلوة و الزکوة.

روایتی است از صادق آل محمد علیه السلام که فرموده اصلاح بین دو نفر نمودن‏ بهتر است که دو دینار صدقه دهم. و فرمود اگر دیدید نزاعی بین دو نفر شیعیان ما است اصلاح‏ دهید آنها را از مال من. این بود که مفضل دید دو نفر باهم نزاع مینمایند آنها را برد به منزل اصلاح داد به چهارصد درهم و پول را داد و گفت این پول از مال من نیست‏ بلکه از مال حضرت صادق علیه السلام است. خداوند هم فرموده است فاصلحوا بین‏ اخویکم روایتی هم وارد شده المصلح لیس بکذاب اگر برای اصلاح دو نفر دروغ‏ بگوید این دروغ مصلحت‏ آمیز است و کذب نافع بهتر از صدق ضارّ است. شایسته است وکلاء و قضاة در هر دعوائی سعی در اصلاح نمایند تا ماجور عند اللّه شوند.

حدیث بیست و پنجم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: ان الله حین اهبط الی آدم الارض امره ان یحرث بیده لیاکل من کده.

اخبار کثیره دیگر هم از ائمه اطهار صلوات اللّه علیهم اجمعین رسیده است در فضیلت‏ کشت و ذرع. و در آداب زراعت ادعیه هم رسیده برای برکت یافتن کشت و زرع . از آن جمله‏ زارع در وقت پاشیدن تخم بگوید افرایتم ما تحرثون ءانتم تزرعونه‏ام نحن‏ الزارعون و مستحب است هرکس در هر سالی یک درخت غرس نماید البته اگر بدستور شرعی زرع نمایند خداوند هم برکت میدهد. فی کل سنبله مأة حبة - که تخم هفتصد تخم‏ میشود خداوند فرموده : و لو ان اهل القری آمنوا و اتقوا لفتحنا علیهم برکات‏ من السماء و الارض و لکن کذبو فاخذناهم بما کانوا یکسبون.

حدیث دیگر : قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم: لیس منا من خان بالامانة و اداء الامانة یجلب الرزق و الخیانة یجلب الفقر.
امانتی را که خداوند بر بندگان قرار داده و فرموده : انا عرضنا الامانة علی السموات و الارض فابین ان یحملنها و حملها الانسان انه کان ظلوما جهولا.

و امانتی را که رسول خدا قرار داده که قرآن و عترت است که معلوم است چه خیانتها شده و میشود این حدیث مربوط به امانتهای مردم است. خداوند هر پیغمبری را فرستاده‏ مردم را امر به صدق و راستی و اداء امانت نموده است. امام ششم فرموده مغرور نکند شما را کثرة نماز کسی، بلکه باید بشناسید هرکس را به صدق حدیث و اداء امانت. در خبر دیگر لا تنظروا بطول رکوعه و سجوده و لکن انظرو بصدق حدیثه و اداء الامانة باز فرموده است چند چیز است که هیچ عذری پذیرفته نیست در ترک آن یکی اداء امانت‏ است از کافر و فاجر باشد یا از مؤمن خیانت جایز نیست و اداء امانت آنها واجب است.

حدیث بیست و ششم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: مثل مؤمن لا تقیة له کمثل جسد لا رأس له.

در خبری فرموده من لا تقیة له لا دین له امام ششم فرموده است و اللّه هیچ‏ چیز در نزد من محبوب‏تر نیست از تقیه نمودن. در بعضی موارد تقیه جایز نیست. قاضی یا وکیل نمیتواند تقیه نماید بلکه با کمال شهامت و شجاعت باید حق ‏گذاری نماید.

حدیث بیست و هفتم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: اذا رایتم اهل الریب و البدع من بعدی فاظهروا البرائة منهم.

دوری نمودن از کسانیکه بدعت در دین میگذارند، واجب است. امام ششم‏ فرموده مرد فقیری بود آنچه جدیت کرده از راه حلال ثروت پیدا نماید، موفق نشده‏ پس جدیت کرد که از راه حرام ثروت پیدا کند. باز موفق نشد. متحیر مانده بود. شیطان‏ نزد او آمد و گفت اگر ثروت میخواهی من تعلیم می‏کنم گفت چه کنم دستور داد، بدعتی‏ در دین بگذار یا دینی اختراع نما. او هم دینی تازه اختراع نمود. به اندک زمانی صاحب‏ ثروت شد. با خود گفت عجب کار بدی کردم در مقام توبه برآمد آنچه کرد کسانی را که‏ دعوت باین دین اختراعی کرده برگرداند، از او قبول نکردند. گفتند دین حق همین است و تو از دین خود برگشته ‏ای. ناچار غل بگردن خود انداخت و به درگاه الهی توبه مینمود خطاب‏ شده است به پیغمبری، به او بگو محال است توبهء تو را قبول کنم. به عزت و جلالتم قسم که‏ اگر آنچه دعا کنی که نفس تو قطع و رگهای تو منقطع گردد، توبه ‏ات را قبول نخواهم‏ نمود، مگر آنهائی را که گمراه کرده ای برگردانی.

حدیث بیست و هشتم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: رأس العقل بعد الایمان التودّد الی الناس.

دوستی نمودن با مردم محبوب عند اللّه است عربی از بنی تمیم رسید خدمت رسول خدا عرض کرد عملی بمن تعلیم فرما فرمود دوستی کن با کلیه مردم امیر المؤمنین علیه السلام‏ رو بکوفه میرفتند یکنفر یهودی همراه حضرت آمد پرسید کجا میروید فرمودند کوفه میروم‏ رسیدند بر سر دو راه مرد یهودی براه خود رفت امیر المومنین 4 از عقب او رفتند گفت‏ راه کوفه از آنطرف است فرمودند میدانم ولی پیغمبر ما دستور فرموده که با کسی که مصاحبت‏ میکنید همراهی با او نمائید لذا چند قدم در مشاعت تو آمدم مرد یهودی که این سخن‏ شنید گفت اشهد ان لا اله الا اللّه و اشهد ان محمدا رسول اللّه مسلمان شد.

حدیث بیست و نهم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: ان من اشتراط الساعة اضاعة الصلوات و التباع الشهوات.

آخرین وصایای پیغمبر بامت این است که فرمود احب اعمال نزد خداوند نماز است در این دوره از زمان نوعا نمازها را ضایع نموده و دنبال شهوات نفسانی هستند. اللهم بلغ مولانا الامام المهدی صلوات اللّه علیه.

حدیث سی ‏ام ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یا اباذر لا تنظر الی صغیر الخطیئه و انظر الی مَن عصیتَ.

همه گناهان در حقیقت کبیره است. النهایه گناهانی را که در قرآن وعده آتش‏ داده شده گناه کبیره نامیده‏ اند. امام ششم فرمود مردم سه دسته ‏اند: بعضی مومن و بعضی کافر و بعضی در ضلالت. مؤمنین را خداوند وعده بهشت داده کفار را وعده آتش و مضلّین اگر توبه کنند ناجی و الا معذب خواهند شد.

حدیث سی و یکم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: یا ایها الناس ما من شئی یقرّبکم بالجنة و یبعدکم من النار الا امرتکم‏ به و ما من شئی یقربکم بالنار و یبعدکم من الجنه الا و قد نهیتکم عنه.

اوامری که از شرع انور رسیده برای اداء واجبات و مستحبات راه بهشت است‏ و نواهی شرع راه جهنم است خداوند هم فرموده خوف از خدا و ترک هوای نفسانی هرکس‏ نماید، به بهشت میرود.

حدیث سی و دوم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: اللهم ارزق محمدا و آل محمد و من احب محمدا و آل محمد العفاف‏ و الکفاف و ارزق من ابغض محمدا و آل محمد المال و البنون.

بدیهی است مال و اولاد را فتنه قرار داده و در آیهء دیگر دشمن معرفی فرموده‏ و اینکه فرموده است : المال و البنون زینة الحیوة الدنیا - دنبالهء آن فرموده است‏ : و الباقیات الصالحات خیر.

حدیث سی و سوم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: ثلاثة من کن فیه کان منافقا و ان صام و صلی و زعم انه مسلم من اذا ئتمن خان و اذا احدث کذب و اذا وعد اخلف.

بدترین صفات رذیله خیانت در امانت و دروغ است خصوص کذب بر خدا و رسول‏ و سومی خلف وعده است.

حدیث سی و چهارم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله: ان خیارکم اولوا النهی.

پرسیدند اولوا النهی کیستند که بهترین مردم هستند؟ فرمود کسی که صله رحم کند و به مادر خود خوبی کند و به همسایه‏ ها و ایتام اطعام نماید.

حدیث سی و پنجم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله و سلم. سیّد الاعمال انصاف الناس من نفسک

هرکس که از روی بصیرت نظر نماید به رفتار و گفتار و اعمال دیگران و با رفتار و اعمال‏ خودش موازنه نماید، میفهمد در وجود خودش چه عیوباتی است و چه اخلاق رذیله است‏ و در سایر مردم نیست. آن وقت از عیب‏ جوئی دیگران خودداری و در مقام تهذیب اخلاق‏ خود برمی‏آید. سزاوار است وکلای دادگستری باین حدیث عمل نمایند. شخصی خدمت رسول‏ خدا عرض کرد وصیتی و نصیحتی بمن بفرمائید سه دفعه فرمودند: اگر بگویم عمل میکنی؟‏ عرض کرد بلی. فرمود: و اذ انتهتمت بامر فیُدبّر عاقبته. هر وقت خواستی وارد کاری‏ بشوی عاقبت آنرا تدبیر نما. اگر کار خیر است بکن و اگر شر است از آن اجتناب نما.

اولین وظیفهء وکلاء همین است که بدواً تحقیق از صحت و سقم دعوی نمایند. اگر دعوی بی ‏اساس است، اذیت به مدعی علیه ننمایند.

حدیث سی و ششم ؛
(هم لازم است مورد توجه وکلاء شود که کتابچه اوقات دارند) قال صلی اللّه علیه و آله‏ حاسبوا انفسکم قبل ان تحاسبوا

هر شب که به منزل میروند، در کتابچه اوقات و محاکمات خود تدبر و تفکر نمایند هرگاه عمل آنها مقرون بصواب و ثواب بود شکر نمایند و هرگاه اذیت و فساد و اهانت‏ به مؤمن بوده، از گناهان خود استعفار نمایند و توبه کنند.

حدیث سی و هفتم ؛ (هم مربوط به وکلاء است) قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله فرموده : و لا ترکنوا الی الذین ظلمو فتمسکم النار

پیغمبر فرموده شریرترین مردم کسی است که تکیه‏ گاه خود را ظلمه قرار دهد که اخافه مردم را نماید و پیش‏رفت کار خود را کند.

حدیث سی و هشتم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله : ان اعظم الناس منزلة یوم القیمة امشاهم‏ بالنصیحه.

سزاوار است وکلاء و قضاة به هر زبانی میدانند، باصحاب دعوی نصیحت نمایند و آنها را امر نمایند براستی و درستی سخن وادار نموده که اصلاح نمایند.

حدیث سی و نهم ؛
قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله : لا تغضب

سائلی از رسول خدا سؤال نمود که عملی باو تعلیم فرماید که بهترین عملها باشد فرمود اذهب و لا تغضب باز تکرار کرد تا سه دفعه فرمود اذهب و لا تغضب‏. وکلاء دادگستری اگر حکمی بر علیه آنها صادر میشود بر قاضی و بر وکیل طرف مقابل‏ غضبناک میشوند. این صفت خوبی نیست همیشه ملاحظه مودت لازم است.

حدیث چهلم ؛ قال رسول اللّه صلی اللّه علیه و آله : الصلوة خیر موضوع من شاء اقل و من شاء استکثر

برای پیش‏رفت کارها اگر وکلاء دو رکعت نماز حاجت نمایند هم به مقصود خود نائل میشوند و هم درک مثوبات اخروی را مینمایند.

در اخبار رسیده که ثواب نماز واجب افضل است از بیست حج مقبول. بعضی‏ اشکال کرده ‏اند: چطور نماز فریضه افضل میشود و حال آنکه جزء حج نماز طواف هم هست‏ و دفع اشکال شده به اینکه : نماز فریضه افضل از حج مستحبی است یا اینکه نماز فریضه که‏ به جماعت با رعایات آداب و سنن بشود افضل از حج مستحبی است و بالجمله فرمود: نماز ستون دین است اگر نماز قبول شود سایر اعمال هم قبول میشود اگر قبول نشود سایر اعمال هم رد میشود.
نمایش همه پیام
بالا