در اندیشة سیاسی فارابی، عدالت از مفاهیم کلیدی است و حتی در محتوایی بسیارمتنوعتر و گستردهتر از فلاسفة یونان طرح میشود. موضوع اصلی اندیشة وی برعکس افلاطون، عدالت نیست، بلکه سعادت است. بحث او با خداشناسی، نبوت و مسائل مربوط به آن دو آغازمیشود و به عدالت میانجامد که فرعی از همین مباحث است و با آنها ارتباطی تنگاتنگ دارد. فارابی سعی دارد عدالت عقلی را با آموزههای دینیهماهنگ سازد. وی ماهیت عدالت در مدینههای مضادّ را به معنای تغلب و...
You do not have permission to view the full content of this article.
وارد شده یا نام نویسی شوید